ابراهیم بن سیار نظام

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ابراهیم بن سیار نظام (بصره/ نیمه‌ی دوم قرن 2ق- نیمه‌ی اول قرن 3ق)

(نام کامل: ابواسحاق ابراهیم بن سیار بن هانی؛ معروف به نَظّام) از بزرگان معتزله و علمای کلام در سده‌های ۲ و ۳ قمری که فرقه‌ی نظامیه، از فرق معتزله، به او منسوب است. زادگاه نظام و محیط رشد ذهنی و فکری و فرهنگی او بصره بوده است که در سده‌ی دوم و نیمه‌ی اول سده‌ی ۳ق بزرگ‌ترین مرکز فرهنگی و علمی جهان اسلام آن روز به شمار می‌رفته است. او با استاد خود، ابوالهذیل علاف و شاگردش جاحظ بارزترین نماینده‌ی مکتب بصره از جهت عقلی و ادبی محسوب می‌شدند. نظام از موالی بود و اگر گفته‌ی ابن خلکان که او را بلخی دانسته است، پذیرفته شود، از ایرانیان بوده. اگرچه انتساب او به بلخ در منابع قدیم‌تر دیده نشده است. به قول بسیاری از شرح حال‌نویسان: چون وی در بازار اصلی مهره‌ها و سنگ‌ها را به رشته می‌کشید به نظام مشهور شده است. تاریخ تولد نظام به دقت دانسته نیست. برخی سن او را میان ۶۰ تا ۷۰ سال و تولد او را در حدود ۱۶۰ق دانسته‌اند؛ اما باید تولد او پیش از ۱۶۰ باشد و اگر سال وفات او را که از ابن شاکر کتبی نقل کرده، در ۲۳۱ق بدانیم سنش هنگام مرگ بیش از ۷۰ سال بوده است.

نظام در بصره تحصیل کرد و از محضر استادانی چون ابوالهذیل علاف (از بزرگان معتزله) که دایی وی نیز بود، در فراگیری علم کلام و خلیل بن احمد فراهیدی، لغوی و زبان‌شناس معروف، بهره برد. وی گرچه در آغاز شاگرد ابوالهذیل بود، اما بعدها در مسائل بسیاری با وی اختلاف پیدا کرد. چنانکه سرانجام ابوالهذیل او را تکفیر کرد. ابن نُباته از قول جاحظ در باب مباحثه‌ای که میان نظام و ابوالهذیل درگرفته بود می‌گوید: در این بحث ابوالهذیل بر روی نظام تف انداخت و نظام به او دشنام داد. نظام پس از آن‌که در مناظره و جدل در مسائل کلامی شهرت یافت به بغداد رفت و در مجالس بزرگان آن شهر حضور یافت.

نظام اطلاعات گسترده‌ای از ادیان، به‌ویژه ادیان هند و فلسفه‌ی یونانی، داشت و به قولی قرآن، تورات، زبور و انجیل را از بر بود. در فقه، اصول و حدیث آرای خاص خود را داشت. عقاید او درباره‌ی نفی جزء لایَتَجَزّا و تقسیم هر جزء به اجزاء لایتناهیِ بالفعل، صرفه در اعجاز قرآن، طَفْرِه (جواز جهش از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر بدون آن‌که فاصله‌ای میان آن دو طی شود)، تداخل، انکار سکون، ترکیب جوهر از اعراض و این‌که حقیقت انسان همان روح است، بسیار معروف است. نظام خواب را مبطل وضو نمی‌دانست و حدیث متواتر را حجت نمی‌خواند و منکر اجماع و قیاس در فروع و احکام شرع بود. معتقد بود که خداوند قادر بر فعل قبیح مثل ستم نیست، زیرا صدور فعل قبیح از خدا محال است و قدرت خداوند بر محال تعلق نمی‌گیرد. ابوالهذیل علاف و ابوالحسن اشعری بر عقاید او ردّیه نوشتند. نظام شعر نیز می‌سروده است.

تألیفات او را ۳۹ اثر برشمرده‌اند که بیش‌تر آن‌ها در علم کلام است که هیچ یک از آنها بر جای نمانده. تنها بخشی از برخی از آثار او در کتاب دیگران به جای مانده و یا مضمون بعضی از آنها نقل شده است. از آثارش: کتاب فی‌القرآن ماهو؛ النکت؛ الترک؛ الطفره.