شمس تبریزی، محمد ( ـ ۶۴۵ق یا پس از آن)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

شمس تبریزی، محمد ( ـ ۶۴۵ق یا پس از آن)

شمس تبريزي، محمد

صوفی و مرشد مشهور مولانا جلال‌الدین محمد مولوی و از شخصیت‌های رمزی و حتی گاه اسطوره‌ای تاریخ عرفان. اطلاع چندانی از دقایق زندگی او نداریم. در طریقت دست ارادت به رکن‌الدین سجاسی، که به یک واسطه خلیفۀ ابوالنجیب سهروردی بود، و نیز بابا کمال خجندی و ابوبکر زنبیل‌باف داد و با اوحدالدین کرمانی و فخرالدین عراقی صحبت داشت. گویند همیشه نمدی سیاه بر تن می‌کرد. در ۶۴۲ به قونیه وارد شد و جلال‌الدین مولوی را که در شمار عالمان و واعظانِ زمان بود، طی واقعه‌ای غریب (که به چندین صورت گزارش شده است)، به وادی عرفان و طریقت و سماع کشانید. گویند در ابتدای ارادت مولوی به او، مدت سه ماه به خلوت نشستند و هیچ‌کس را بدان‌جا راه ندادند. پس از چندی، ظاهراً زیربار فشار علمای قونیه، شمس به شام گریخت، اما به اصرار مولوی به آن‌جا بازگشت، و سرانجام در ۶۴۵ق، برای همیشه، ناپدید شد. گویند علاءالدین محمّد، فرزند مولوی، با شش ‌تن دیگر او را به‌قتل رسانیدند، اما پاره‌ای سروده‌های شورانگیز مولوی در دیوان کبیر، نشان از آن دارد که مولوی او را باز در شام جست‌وجو کرده است. مقالات شمس، شماری از مجالس پراکندۀ اوست که در همان روزگاران، بدون هیچ نظم و ترتیب خاصی جمع‌آوری شده است. گذشته از آن، منظومۀ مرغوب‌القلوب را نیز به او منسوب کرد‌ه‌اند که در این نسبت تردید جدی هست. به هر روی، نقش شمس در تاریخ عرفان اسلامی، گذشته از پرورش شخصیت روحی مولوی، نقشی اسطوره‌ای است. ابهام در کیستی و نیز سرانجامِ او، به این اسطوره‌سازی کمک فراوان کرده است. گویند در شهر خوی واقع در آذربایجان غربی وفات یافت و در همان‌جا مدفون شد. مقبرۀ او را اخیراً در این شهر یافته‌اند. انتساب مقبره‌ای در قونیه به او صحت ندارد.