مایر، یولیوس رابرت فون (۱۸۱۴ـ۱۸۷۸)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(تغییرمسیر از یولیوس رابرت فون مایر)

مایِر، یولیوس رابِرْت فون (۱۸۱۴ـ۱۸۷۸)(Mayer, Julius Robert von)

فیزیک‌دان آلمانی. زودتر از جیمز ژول[۱] به معادل مکانیکی گرما دست یافت (۱۸۴۲). اصل پایستگی (بقاي) انرژی را نیز زودتر از هرمان فون هلمهولتز[۲] تشخیص داد. در ۱۸۴۵، با گسترش اصل پایستگی انرژی نشان داد که موجودات زنده قدرتشان را منحصراً از فرآیندهایی فیزیکی کسب می‌کنند که ریشه در انرژی خورشیدی دارند و نه از نوعی نیروی حیاتی فطری. او تبدیل انرژی در موجودات زنده را توصیف کرد و تشخیص داد که گیاهان انرژی خورشیدی را به‌صورت غذای جانوران درمی‌آورند. همین غذا منبع تأمین انرژی عضلات و گرمای بدن است. مایر در هایلبرون[۳] زاده شد و در دانشگاه توبینگن[۴] درس خواند. در ۱۸۴۰، در مقام پزشک کشتی به‌مدت یک‌ سال به جزایرِ آسیای جنوبی سفر کرد. سپس، در شهر زادگاهش مستقر شد و به طبابت پرداخت. در ۱۸۵۰، با احساس ناامیدی از این‌که دیگران مستقلاً به کشف‌های او دست می‌یافتند و بر او پیشی می‌گرفتند، دست به خودکشی زد، ولی قبل از مرگ تحقیقاتش را به رسمیت شناختند و از او تقدیر شد. در سفر ۱۸۴۰، متوجه شد که خون سیاهرگ دریانوردان اروپایی در مناطق گرمسیری استوایی بسیار سرخ‌تر از وقتی است که در وطنشان به‌سر می‌برند. او این امر را ناشی از تراکم بیشتر اکسیژن در خون، به‌علت مصرف کمتر اکسیژن در بدن دانست، زیرا بدن در مناطق گرمسیری برای حفظ دما نیاز کمتری به گرما دارد. او از همین‌ امر و با جهشی مفهومی به این عقیده رسید که کارهایی مثل فعالیت عضلانی، گرماهایی مثل گرمای بدن، و دیگر انواع انرژی، مثل انرژی شیمیایی تولیدشده طی اُکسایش[۵] غذا در بدن، همه و همه به یکدیگر قابل تبدیل‌اند. مقدار کار یا گرمای تولیدشده در بدن باید معادل با اکسایش مقدار معیّنی غذا باشد و بنابراین، کار یا انرژی پدید نمی‌آید، بلکه فقط از صورتی به صورت دیگر درمی‌آید. در ۱۸۴۲، هم‌ارزی کار و گرما را با قاطعیت بیشتری اعلام کرد. او نتیجۀ کوشش نظری‌ خود برای تعیین معادل مکانیکی گرما را، که از طریق گرمای تولیدشده به هنگام فشرده‌شدن هوا حاصل می‌شد، منتشر کرد. نتایجی که به‌دست آورد چندان دقیق نبودند، ولی او توانست اصل پایستگی انرژی را برای اولین‌بار به نمایش بگذارد.  



  1. James Joule
  2. Hermann von Helmholtz
  3. Heilbronn
  4. Tübingen
  5. oxidation