هلندی، هنر

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۷ توسط Shahraabi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هُلَندی، هُنر (Dutch art)

يکي از آثار يان موستارت
يکي از آثار يان موستارت

کشور هلند در اوایل قرن ۱۷ استقلال یافت و تقریباً تمامیت ارضی کنونی‌اش را به‌‌دست آورد، گرچه استقلال آن تا ۱۶۴۸، از جانب اسپانیا که در گذشته بر آن سلطه داشت به‌رسمیت شناخته نشده بود.

'نفوذ رنسانس' و گسترش مانریسم (شیوه‌گری). این نفوذ از اوایل قرن ۱۶م، در شمال هلند آغاز شد و در آثار یان موستارت[۱] (ح ۱۴۷۵ـ۱۵۵۶/۱۵۵۵م)، کورنلیس اِنگِلبرِختسن[۲] (۱۴۶۸ـ۱۵۳۳م)، و به‌ویژه لوکاس وان‌ لیدن[۳] مشهود است. یان وان اسکورل[۴] (۱۴۹۵ـ۱۵۶۲م) نخستین نقاش هلندی بود که به سراسر ایتالیا سفر کرد و عناصر هنری ایتالیا را به‌‌نحو مطلوبی در هنرش به‌کار گرفت. در میان شاگردانش، مارِتِن وان همسکِرک[۵] (۱۴۹۸ـ۱۵۷۴م)،‌ از نمایندگان اصلی مانریسم (شیوه‌گری)[۶] شد؛ این شیوۀ هنری درسراسر قرن ۱۶م بر هنر هلند مسلط ماند. شهرهای هارلم[۷] و اوترخت[۸]، دو مرکز اصلی نقاشی مانریسم (شیوه‌گری) در شمال هلند بودند. در واکنش نسبت به مانریسم حاکم، نوعی طبیعت‌گرایی[۹] در این شهرها نضج گرفت، که مشخصۀ هنر هلندی بود، و نخست در نقاشی‌های واقع‌گرایانۀ‌[۱۰] هونتهورست[۱۱] و تربروخن[۱۲] در اوترخت تجلّی یافت. از دیگر شخصیت‌های پیش‌گام حدود اواخر قرن ۱۶م، پیتر لاستمان[۱۳] (۱۵۸۵ـ۱۶۳۳)، نقاش صحنه‌های تاریخی و معلم رامبرانت[۱۴] در آمستردام، و فرانس هالس[۱۵] در هارلم درخور ذکرند. آثار هالس نخستین نشانۀ بارز بلوغ نقاشی هلندی در آغاز قرن ۱۷، در مقام یک مکتب بزرگ ملی است.

منظره‌پردازی. در آغاز قرن ۱۷ مکتب مانریسم در منظره‌پردازی هلند غالب شد، که بازتاب آن در آثار خیلیس وان کونینگسلو[۱۶] (۱۵۴۴ـ۱۶۰۷) مشهود است؛ لیکن در دهۀ دوم قرن ۱۷، سبک طبیعت‌گرایانه‌تری شکل گرفت. اسایاس وان دِ ولده[۱۷] و هرکولِس سخرس[۱۸] (۱۵۹۰/۱۵۸۹ـ ح ۱۶۳۰) در بررسی جلوه‌های نور و رنگ، از نقاشان پیش‌گام بودند، و نقاشانی همچون یان وان خوئی‌یِن[۱۹] و سالومون وان رویسدال[۲۰] (ح ۱۶۰۰ـ۱۶۷۰) این شیوه را پی گرفتند که اغلب با اصطلاح «دورۀ رنگسایه‌ای[۲۱]» در منظره‌پردازی هلندی از آن یاد می‌شود. از حدود ۱۶۵۰ شیوۀ شکوهمندتری در نقاشی هلند رواج یافت؛ مهم‌ترین نقاش این «مرحلۀ کلاسیک[۲۲]» آلبرت کوئیپ[۲۳]، و برجسته‌ترین منظره‌پرداز یاکوب وان رویسدال[۲۴] بود. حرمت قائل‌شدن برای طبیعت و روحیۀ قهرمانانه، در کارهای این هنرمندان و بسیاری از معاصرین آنان تجلّی یافت، و توجه عموم را به‌شیوۀ منظره‌پردازی هلندی برانگیخت و در هنر پس از خود، به‌ویژه در هنر انگلستان، تأثیر نهاد. آخرین کارهای مایندرت هوبما[۲۵]، شاگرد رویسدال، از نمونه‌های گزیده است. نقاشی از چشم‌انداز‌های دریایی و تصاویر معمارانه رواج یافت؛ ازجمله برجسته‌ترین نقاشان مناظر دریایی عبارت‌اند از ویلم وان دِ ولده[۲۶] مهتر و کهتر، سیمون دُ ولیگر[۲۷] (ح ۱۶۰۰ـ۱۶۵۳)، یان وان دو کاپل[۲۸] (۱۶۲۶ـ۱۶۷۹)، و در نقاشی از مناظر معمارانه، پیِتر سانرِدام[۲۹] (۱۵۹۷ـ۱۶۶۵)، امانوئل دو ویته[۳۰] (ح ۱۶۱۷ـ۱۶۹۲)، و یان وان دِر هایدن[۳۱] (۱۶۳۷ـ۱۷۱۲)، که نماهای پرتفصیلی از شهر آمستردام عرضه کرد. با آن‌که توجه به غرور ملی در هلندِ قرن ۱۷ محوریت داشت، بسیاری از هنرمندان هلندی به ایتالیا و به‌ویژه به رم رفتند، که در آن زمان پایتخت هنری اروپا محسوب می‌شد، و منظره‌پردازی ایتالیایی‌وار را در پیش گرفتند.

صحنه‌های زندگی روزمره. این گونۀ هنری طیف متنوعی را دربر می‌گیرد که بازنمایی تمام جوانب اجتماع، مشتمل بر کلیۀ فعالیت‌های روزمره، از صحنه‌های عامیانه و شوخ‌طبعانۀ طبقۀ پایین جامعه، همچون آثار آدریان بروئوور[۳۲]، تا نقاشی‌های ملایم، میانه‌رو، و اشراف‌منشانۀ تِربورخ[۳۳]، از آن ‌جمله‌اند. برجسته‌ترین نقاشان هلندیِ صحنه‌های زندگی روزمره عبارت‌اند از یان استن[۳۴]، با بیان پرتوان و شوخ‌طبعانه‌اش؛ پیتر دِ هوخ[۳۵] با آثار لطیف و در عین‌ حال منطقی‌اش که بیش از آثار هر نقاش دیگری، زندگی مرفه بورژوازی هلندی را بازمی‌نماید؛ و یان ورمیر[۳۶] با آثاری آکنده از صفایی جاودانه. خرارت دوئو[۳۷] (۱۶۱۳ـ۱۶۷۵)، شاگرد رامبرانت و نقاش تک‌چهره‌ساز، نیکلاس ماس[۳۸] (۱۶۳۴ـ۱۶۹۳)، گابرِیل متسو[۳۹]، آدریان وان آستاده[۴۰] از دیگر نقاشان بی‌شمار صحنه‌های زندگی روزمره‌اند.

تک‌چهره‌سازی. دو نقاش در این زمینه در مقامی برتر از معاصران خود قرار دارند: فرانس هالس، که ضوابط مانریسم را وانهاد و با شکارِ حرکات و هیجانات زودگذر، آثاری بسیار زنده پدید آورد، و رامبرانت که احساسات ژرف و مهارت فوق‌العاده‌اش، بیش از هرجا در تک‌چهره‌سازی‌هایش بازتاب یافته است. هرچند که معاصرین آنان چنین عقیده‌ای نداشتند، و سبک لطیف، پرتفصیل و «پرداخت شدۀ» توماس د کئیزر[۴۱] (۱۵۹۷/۱۵۹۶ـ۱۶۶۷) یا بارتولومئوس وان‌ دِر هِلست[۴۲] (۱۶۱۱ـ۱۶۷۰) بیش از سبک شخصیت‌پردازانۀ هالس و رامبرانت با پسند بورژوایی آنان مطابقت داشت.

نقش اشیا. با آن‌که نقش اشیای هلندی در تحول هنر اروپا چندان اثرگذار نبود، در آن زمان طالبان بسیاری داشت و برای هلندی‌ها گویای تشخّص بود. نقاشان اغلب در مقولات محدود و معیّن کار می‌کردند: یان باپتیست ونیکس[۴۳] جانوران یا پرندگان شکارشده‌ را می‌کشید؛ یان داویدس دِ هِم[۴۴] (۱۶۰۶ـ۱۶۸۴)، میوه و خوردنی و گل‌های مجلل را تصویر می‌کرد؛ ویلم کالف[۴۵] اشیای مجلل و پرطمطراق را می‌کشید؛ ویلم کلاس هِدا[۴۶] (۱۵۹۴/۱۵۹۳ـ۱۶۸۲/۱۶۸۰)، و پیتر کلاس[۴۷] (۱۵۹۷ـ۱۶۶۱) پرده‌های نقش اشیای متنوعی از میز صبحانه با ظروف مسی و شیشه‌ای، نان، و یک لیموترش نیمه‌پوست‌کنده، تصویر می‌کردند.

انحطاط. بعد از حدود ۱۶۷۰ هنر هلند ناگهان به همان سرعتی که تحوّل یافته بود، رو به انحطاط نهاد. روکوکو[۴۸]ی فرانسوی چنان بر هنر اواخر قرن ۱۷ و ۱۸ در هلند تسلط یافت، که نشاط و اصالت دوران باشکوه نقاشی این سرزمین به فراموشی سپرده شد. نامدارترین نقاشان قرن ۱۸ عبارت‌اند از کورنلیس تروست[۴۹] (۱۶۹۷ـ۱۷۵۰)، یوزف ایسرائلس[۵۰] نقاش صحنه‌های زندگی روزمره، راخل رویس[۵۱] و یان وان هویسوم[۵۲] (۱۶۸۲ـ۱۷۴۹)، نقاشان چیره‌دست در گل‌سازی. آنان سنّت نقاشی گذشته را ادامه دادند. در قرن ۱۹، هنر هلند گرایش‌های هنری رایج در اروپا را دنبال کرد، تا آن‌که در دهۀ ۱۸۷۰ با ظهور مکتب لاهه[۵۳]، که با مکتب باربیزون[۵۴] فرانسه قابل قیاس است، بار دیگر توجه به روحیۀ اصیل هلندی در نقاشی پا گرفت. مهم‌ترین اعضای این گروه عبارت بودند از یوزف ایسرائلس؛ برادران ماریس[۵۵]، یاکوب[۵۶] (۱۸۳۷ـ۱۸۹۹) و ماتیاس[۵۷] (۱۸۳۹ـ۱۹۱۷)، و ویلِم[۵۸] (۱۸۴۴ـ۱۹۱۰)؛ آنتون ماووه[۵۹] (۱۸۳۸ـ۱۸۸۸) و هندریک ویلم مسداخ[۶۰] (۱۸۳۱ـ۱۹۱۵). دو نقاشِ هلندی اواخر قرن ۱۹، در صدر هنرمندان یادشده قرار دارند: یوهان بارتولد یونکینت[۶۱]، که در فرانسه هنرآفرینی می‌کرد و بر نقاشان امپرسیونیست[۶۲] تأثیر گذاشت، و ونسان ون‌گوگ[۶۳]، که شهرت و اهمیتش از مرزهای ملی و هنر خاص هلندی فراتر رفته است. هلند در تکامل هنر قرن ۲۰ سهیم بود؛ مهم‌ترین شخصیت‌های هنری این دوره عبارت‌اند از یان اسلوترز[۶۴]، نقاش فوویست[۶۵]؛ یان توراپ[۶۶]، نقاش سمبولیست[۶۷]؛ و پیت موندریان[۶۸]، که از اصلی‌ترین نقاشان مدرن و عضو برجستۀ گروه دِ استیل[۶۹] بود.




  1. Jan Mostaert
  2. Cornelis Engelbrechtsen
  3. Lucas van Leyden
  4. Jan van Scorel
  5. Maerten van Heemskerck
  6. Mannerism
  7. Haarlem
  8. Utrecht
  9. naturalism
  10. realistic
  11. Honthorst
  12. Terbrugghen
  13. Pieter Lastman
  14. Rembrandt
  15. Frans Hals
  16. Gillis van Coninxloo
  17. Esaias van de Velde
  18. Hercules Seghers
  19. Jan van Goyen
  20. Salomon van Ruysdael
  21. tonal phase
  22. classical phase
  23. Aelbert Cuyp
  24. Jacob van Ruisdael
  25. Meindert Hobbema
  26. Willem van de Velde
  27. Simon de Vlieger
  28. Jan van de Cappelle
  29. Pieter Saenredam
  30. Emanuel de Witte
  31. Jan van der Heyden
  32. Adriaen Brouwer
  33. Terborch
  34. Jan Steen
  35. Pieter de Hooch
  36. Jan Vermeer
  37. Gerard Dou
  38. Nicolaes Maes
  39. Gabriel Metsu
  40. Adriaen van Ostade
  41. Thomas de Keyser
  42. Bartholomeus van der Helst
  43. Jan Baptist Weenix
  44. Jan Davidsz de Heem
  45. Willem Kalf
  46. Willem Claesz Heda
  47. Pieter Claesz
  48. rococo
  49. Cornelis Troost
  50. Jozef Israels
  51. Rachel Ruysch
  52. Jan van Huysum
  53. the Hague School
  54. Barbizon School
  55. Maris
  56. Jacob
  57. Mattias
  58. Willem
  59. Anton Mauve
  60. Hendrik Willem Mesdag
  61. Johan Barthold Jongkind
  62. Impressionist
  63. Vincent van Gogh
  64. Jan Sluyters
  65. fauvist
  66. Jan Toorop
  67. Symbolist
  68. Piet Mondrian
  69. De Stijl