حاج مصورالملکی (فیلم): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042166927.jpg|جایگزین=حاج مصورالملکی|بندانگشتی|حاج مصورالملکی]] | [[پرونده:2042166927.jpg|جایگزین=حاج مصورالملکی|بندانگشتی|حاج مصورالملکی]] | ||
(Documentary film) Haj Mosvarolmolki | |||
از آثار مستند [[خسرو سینایی]]، تولید سال 1351ش. سینایی در این فیلم بر زوال هنرمند پرآوازۀ تابلوهای مینیاتور، [[محمدحسین مصورالملکی|حاج مصورالملکی]]، و بر دورهای از زندگی نقاش پیر که دست راستش فلج شده و با خاطرات خود زندگی میکند، برای برانگیختن عاطفۀ مخاطب تأکید کرده است. نحوۀ مواجهه سینایی با حاج مصورالملکی نوعی نگاه پرفورماتیو یا مستند اجرایی است که مستندساز میکوشد تا داستان و دکوپاژ خود را از ذهنیت شخصیت مورد مطالعه یا مشارکت جو بیرون بکشد. نمادهای به کار رفته در فیلم، نقاش را به مثابه بلبلی به تصویر کشیده که از هیبت کلاغان و سرمای زمستان خاموش شده است. | از آثار مستند [[خسرو سینایی]]، تولید سال 1351ش. سینایی در این فیلم بر زوال هنرمند پرآوازۀ تابلوهای مینیاتور، [[محمدحسین مصورالملکی|حاج مصورالملکی]]، و بر دورهای از زندگی نقاش پیر که دست راستش فلج شده و با خاطرات خود زندگی میکند، برای برانگیختن عاطفۀ مخاطب تأکید کرده است. نحوۀ مواجهه سینایی با حاج مصورالملکی نوعی نگاه پرفورماتیو یا مستند اجرایی است که مستندساز میکوشد تا داستان و دکوپاژ خود را از ذهنیت شخصیت مورد مطالعه یا مشارکت جو بیرون بکشد. نمادهای به کار رفته در فیلم، نقاش را به مثابه بلبلی به تصویر کشیده که از هیبت کلاغان و سرمای زمستان خاموش شده است. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۶
(Documentary film) Haj Mosvarolmolki
از آثار مستند خسرو سینایی، تولید سال 1351ش. سینایی در این فیلم بر زوال هنرمند پرآوازۀ تابلوهای مینیاتور، حاج مصورالملکی، و بر دورهای از زندگی نقاش پیر که دست راستش فلج شده و با خاطرات خود زندگی میکند، برای برانگیختن عاطفۀ مخاطب تأکید کرده است. نحوۀ مواجهه سینایی با حاج مصورالملکی نوعی نگاه پرفورماتیو یا مستند اجرایی است که مستندساز میکوشد تا داستان و دکوپاژ خود را از ذهنیت شخصیت مورد مطالعه یا مشارکت جو بیرون بکشد. نمادهای به کار رفته در فیلم، نقاش را به مثابه بلبلی به تصویر کشیده که از هیبت کلاغان و سرمای زمستان خاموش شده است.
فیلم، با غارغار کلاغی، بر بام یک درخت کهن، که بر تنۀ آن نام «محمدحسین حاج مصورالملکی» نوشته شده آغاز میشود. تصویر درخت کهن بر روی دیوار خانۀ حاج مصورالملکی میآمیزد و محو میشود. نقاش، پشت پنجرهای با میلههای آهنین و در برابر قفسی، ایستاده است. صدای غارغار روی تابلو، ما را به پارکی پر درخت میبرد. کودکانی، به دنبال کلاغی میدوند. کودکی آن را به نخی بسته و به دنبال خود میکشد. بعد، کودکی را میبینیم که کلاغ را به دست دارد. در این فصل از فیلم، مشخص میشود که حاج مصورالملکی، موضوع کار خود را از میان مردم پارک انتخاب کرده است. او در آنجا دختر و پسر جوانی را میبیند که انگیزۀ آفرینش یکی از تابلوهای معروف نقاش، «شیخ صنعان و دختر ترسا»، میشوند.