آبان جاذویه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


آبان جاذویه Aban Jazuya  
آبان جاذویه (ruler) Aban Jazuya  


(یا جادویه) فرمانروا یا مهتری از ری که پیش از فتح نهاوند، هنگام عقب‌نشینی [[یزدگرد ساسانی سوم ( ـ۶۵۱م)|یزدگرد سوم]] به ری (سال ۱۸ق/ 639م) او را در خانه‌ی خود بازداشت کرد. یزدگرد بیمناک از جان خویش، سبب خیانت او را پرسید. آبان جاذویه در پاسخ، شاه را متهم به رها کردن ملک شاهی کرد و گفت که او دیگر هرگز به این ملک دست نخواهد یافت. سپس از یزدگرد خواست تا از آنچه در اختیار دارد فهرستی برداشته و آن را مهر کمک کند تا پس از شاه هرکه دررسد او بتواند مدعی باشد که آن همه را شاه خود در اختیارش گذاشته است. یزدگرد انگشتری‌اش را به جاذویه داد و او نیز به دلخواه خود عمل کرد. وی پس از یزدگرد و آمدن [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابی‌وقاص]]، هر آنچه در سیاهه بود را به او سپرد.  
(یا جادویه) فرمانروا یا مهتری از ری که پیش از فتح نهاوند، هنگام عقب‌نشینی [[یزدگرد ساسانی سوم ( ـ۶۵۱م)|یزدگرد سوم]] به ری (سال ۱۸ق/ 639م) او را در خانه‌ی خود بازداشت کرد. یزدگرد بیمناک از جان خویش، سبب خیانت او را پرسید. آبان جاذویه در پاسخ، شاه را متهم به رها کردن ملک شاهی کرد و گفت که او دیگر هرگز به این ملک دست نخواهد یافت. سپس از یزدگرد خواست تا از آنچه در اختیار دارد فهرستی برداشته و آن را مهر کمک کند تا پس از شاه هرکه دررسد او بتواند مدعی باشد که آن همه را شاه خود در اختیارش گذاشته است. یزدگرد انگشتری‌اش را به جاذویه داد و او نیز به دلخواه خود عمل کرد. وی پس از یزدگرد و آمدن [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابی‌وقاص]]، هر آنچه در سیاهه بود را به او سپرد.  

نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۵

آبان جاذویه (ruler) Aban Jazuya

(یا جادویه) فرمانروا یا مهتری از ری که پیش از فتح نهاوند، هنگام عقب‌نشینی یزدگرد سوم به ری (سال ۱۸ق/ 639م) او را در خانه‌ی خود بازداشت کرد. یزدگرد بیمناک از جان خویش، سبب خیانت او را پرسید. آبان جاذویه در پاسخ، شاه را متهم به رها کردن ملک شاهی کرد و گفت که او دیگر هرگز به این ملک دست نخواهد یافت. سپس از یزدگرد خواست تا از آنچه در اختیار دارد فهرستی برداشته و آن را مهر کمک کند تا پس از شاه هرکه دررسد او بتواند مدعی باشد که آن همه را شاه خود در اختیارش گذاشته است. یزدگرد انگشتری‌اش را به جاذویه داد و او نیز به دلخواه خود عمل کرد. وی پس از یزدگرد و آمدن سعد بن ابی‌وقاص، هر آنچه در سیاهه بود را به او سپرد.

ظاهراً جاذویه نام یکی از منصب‌های آن زمان نیز بوده است و ارتباطی با واژه‌ی جادو ندارد. در نام برخی از بلندپایگان ساسانی به افزوده‌ی جاذویه برمی‌خوریم؛ مثل بهمن جاذویه، هرمز جاذویه، رستم جاذویه و شهربراز جاذویه.