استعمار

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۸ توسط Mohammadi1 (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اِستِعمار (colonialism)

سیاست مبتنی بر گسترش قدرت و حاکمیت یک دولت فراتر از مرزهای آن. هر کشوری ممکن است بکوشد از طریق حاکمیت مستقیم و استقرار در کشورهای دیگر (تثبیت مهاجرنشین‌ها) و یا از طریق ابزارهایی کمتر آشکار، همچون کنترل بازار کالاها و مواد خام آن کشور، بر کشوری دیگر سلطه یابد. این شیوه‌های کمتر آشکار استعمار را غالباً استعمار نو[۱] می‌نامند. واژۀ استعمار غالباً در معنایی یکسان با امپریالیسم به‌کار رفته است، اما بعضی از نویسندگان نیز آن را اختصاصاً به‌معنی سیاستی به‌کار برده‌اند که به تمایزی سخت بین کشور حاکم و کشورهای تحت حاکمیت، هم از لحاظ سیاسی و هم از حیث اقتصادی، قائل‌اند. هرچند استعمار همواره شاخه‌ای از امپریالیسم برشمرده نمی‌شود، اما بسیار رایج است که به‌معنی مترادف با آن به‌کار رود؛ به‌خصوص زمانی‌که مستعمرات در فاصلۀ بیشتری از دولت استعمارگر قرار داشته باشند و نژاد مردم زیر استعمار با نژاد مردم استعمارکننده متفاوت باشد. نگرش‌های استعمارگرایانه ممکن است حتی دربارۀ مستعمره‌نشین‌های خود کشور سلطه‌گر نیز اعمال شود؛ شاید به این علت که آن‌ها دور از کشورند، یا به این سبب که آن‌ها هم مانند مردم تحت سلطه با دیدی نژادپرستانه نگریسته می‌شوند. فروپاشی امپراتوری‌های پیشین نظیر امپراتوری اتریش ـ مجارستان[۲] پس از ۱۹۱۸ و امپراتوری بریتانیا[۳] در نیمۀ دوم قرن ۲۰ یا زوال تعدادی از کشورهای چندملیّتی همچون شوروی پس از ۱۹۹۱، بیش از پیش موجب شده است که حق تعیین سرنوشت (یعنی آزادی مردم برای حکومت بر خود) برای کشورهای مختلف جهان پدید آید، اما این امر نیز مشکلات و مسائل خاص خود را به همراه آورده است. گروه‌های قومی در زیر سلطۀ رژیم‌های قدیمی، و گاه براساس سیاست‌های دولتی، با یکدیگر آمیخته‌اند (نظیر آنچه هم‌اکنون دربارۀ جماعت روسی در دولت مستقل استونی دیده می‌شود). در افریقا، بسیاری از مرزهای ملی هنوز از خطوط ترسیمی مقامات استعماری (عموماً انگلیسی) که غالباً چندان توجهی به تفاوت‌های قومی در پهنۀ سرزمین‌ها نداشته‌اند تبعیت می‌کنند. برخی از این موقعیت‌ها سبب پدیدآمدن تنش‌هایی بوده‌اند. قدرت‌های استعماری نیز به این علت که از اقتصاد‌های محلی بهره‌کشی کرده‌اند و اجازۀ رشد اقتصادی مناسب و مستقلی به مردم آن‌ها نداده‌اند، سرزنش شده‌اند. ممکن است کشورهایی که به آزادی خود دست یافته‌اند هنوز به برابری دست نیافته باشند. اصطلاحات امپریالیسم نو و استعمارنو به نظارت بر کشورهای مستعمرۀ پیشین یا سایر کشورهای در حال توسعه، که تحت سلطۀ قدرت اقتصادی و فرهنگی کشورها یا شرکت‌های غربی بوده‌اند، اطلاق می‌شود. این نظارت‌، گاه امپریالیستی یا «دلاری[۴]» و گاه فرهنگی خوانده می‌شود (مثلاً از طریق سلطۀ جهانی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی امریکا). از این دیدگاه، حتی کمک‌های غرب را نیز نوامپریالیستی می‌توان تلقی کرد. امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه، که سخت به کشورهای صنعتی پیشرفته وابسته‌اند، در معرض این نوع امپریالیسم قرار دارند و، مثلاً، ناچارند که بخش بزرگی از تولید ملی خود را برای پرداخت سود قروض بین‌المللی انباشته‌شدۀ خود صرف کنند. امریکا نیز، به‌مثابۀ ابرقدرت غرب، ادعای برخورداری از برتری‌های دموکراتیک دارد و به‌همین سبب منافع خود را از طریق فشارهای اقتصادی و گاه دخالت‌های نظامی در بسیاری از نقاط جهان، به‌ویژه در امریکای لاتین (که آن را به‌نوعی حیاط خلوت خود می‌داند)، تضمین و پشتیبانی می‌کند.

 


  1. neocolonialism
  2. Austro-Hungarian Empire
  3. British Empire
  4. dollar