برهان صدیقین

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

بُرهان صِدّیقین

برهانی که در آن آثار و مخلوقات جهان هستی واسطۀ اثبات ذات حق قرار نمی‌گیرند. ابن سینا برهان معروف خود را برهان صدّیقین می‌خوانَد و مدعی است این برهان بر دیگر براهین شرافت دارد، زیرا در آن، اشیا و مخلوقات واسطه برای اثبات ذات حق قرار نگرفته است و صرفاً از طریق تقسیم موجود به واجب و ممکن، و امتناع دور و تسلسل به اثبات وجود خدا می‌پردازد. امّا ملاصدرا آن را کمال مطلوب نیافته، زیرا در این برهان نیز «امکان» که از خواص ماهیات است، واسطه قرار گرفته است. وی برهانی را که خود آن را برهان صدیقین می‌خواند، و برهانی ابتکاری و منحصر به اوست، تقریر کرده و از آن پس، همین برهان به این نام مشهور شده است. وی با تکیه بر اصول فلسفۀ خود، به‌ویژه اصل مهم «اصالت وجود» و توابع و نتایج آن، برهان صدیقین را تقریر می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که حقیقت هستی در ذات خود مشروط به شرطی نیست (معلولیت در آن راه ندارد) و از طرف دیگر، هرگونه کمالی از وجود برمی‌خیزد و جز وجود حقیقتی ندارد. پس، هستی در ذات خود هم مساوی است با نامشروط‌بودن (وجوب ذاتی ازلی) و هم مساوی است با کمال و عظمت و شدّت و فعلیت. از این‌جا نتیجه می‌گیریم که حقیقتِ هستی در ذات خود مساوی است با ذات حق. از سوی دیگر، جهان را گذران و پذیرندۀ عدم، و واقعیت‌ها را محدود و مشروط می‌بینیم. از این‌جا حکم می‌کنیم که جهان عین حقیقت هستی نیست. جهان ظلّ هستی و توأم با نیستی و در نتیجه، معلول و مخلوق است. صدرالمتألهین تأکید می‌کند که اصالت وجود عقل ما را به‌طور مستقیم به ذات حق رهبری می‌کند، بی‌آن‌که نیاز به واسطه‌ای باشد و این شیوۀ صدّیقین (راستگویان و راست‌اندیشان) است.