جوهر فرد

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

جوهَرِ فَرد

(یا: جزء لایتجزی) برگرفته از واژۀ یونانی آتوموس به‌معنی جزء تجزیه‌ناپذیر، و در اصطلاح فلسفه و کلام هریک از اجزای تجزیه‌ناپذیر (متناهی یا نامتناهی) که ماده را مرکب از آن‌ها یا قابل تقسیم به آن‌ها می‌پنداشتند. نخستین نظریه‌پرداز آن در تاریخ فلسفه دموکریتوس/ذیمقراطیس بود. متکلمان اشعری متناسب با جبری مسلکی خود و به‌زعم آن‌که با بهره‌گیری از این نظریه می‌توانند اعتقاد به این‌که قوام همه چیز حتی افعال آدمی به خداست و انسان هیچ اختیاری ندارد، و عالم حادث است نه قدیم را توجیه نمایند، دربارۀ جسم و نظام هستی سخن گفته‌اند. هرچند اغلب فلاسفۀ اسلامی با اقامۀ براهین متعدد آن را رد کرده‌اند، اما در قرون اخیر ذره‌گرایی یا اتمیسم در غرب پذیرفته شده است. دیدگاه مبتنی‌بر تقسیم‌پذیری جسم حتی دربارۀ اتم مجدداً مقبول و اجزای آن یک‌به‌یک کشف شد و این بحث به‌جای فلسفه در فیزیک تداوم یافت و یافته‌های جدید آن در فلسفه و دیگر علوم انسانی راه پیدا کرد. در گذشته منشأ این مباحث از این‌جا آغاز می‌شد که جسم یا مرکب است یا بسیط؛ اگر مرکب باشد از ذرات کوچک غیرقابل قسمت است (اجزای صغار صلبه) که برخی از متکلمان و فلاسفه معتقد به آن بودند، اما برخی از آنان اجزا را متناهی و برخی دیگر نامتناهی می‌دانستند. ابوالقاسم بلخی، از معتزله، قائل به جواهر فردِ مشابه یا مخالف بود، برخلاف متکلمان بصره که همۀ اجزای فرد را مشابه می‌دیدند. اما اشعری، باقلانی، جوینی، غزالی و سرانجام فخر رازی، متکلمان اشعری، ترکیب اشیا را از ذرات تجزیه‌ناپذیر می‌دانستند و حکما که نظریۀ ارسطو مبنی‌بر ترکیب جسم از هیولی (ماده) و صورت را پذیرفته بودند با دیدگاه متکلمان به مخالفت پرداختند. خواجه نصیر طوسی همچون دیگر حکیمان مسلمان، نه تنها نظریۀ جوهر فرد را رد کرده، بلکه وجود هیولی را نیز منکر شده است.