حد (منطق)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

حَدّ (منطق)
(در لغت به‌معنای کرانه و کناره و انتها) در منطق در دو حوزه به‌کار می‌رود: ۱. در حوزۀ معرّف، حد یا تعریف کامل، در برابر رسم قرار دارد و آن تعریفی است دقیق و کامل که از ذاتیات مجهول می‌گیرد و ماهیّت مجهول (معرَّف) را می‌شناساند. حد، به دو نوع تقسیم می‌شود: الف. حدّتام = جنس قریب + فصل قریب، مثل حیوان ناطق در تعریف انسان. از حدّتام به حدّ حقیقی نیز تعبیر می‌شود؛ ب. حدّناقص= جنس بعید + فصل قریب، مثل جسم نامی ناطق در تعریف انسان؛ ۲. در حوزۀ حجّت، حدّ، نام اجزای قیاس اقترانی حملی است و به سه نوع تقسیم می‌شود: الف. حد اصغر یا اصغر، یعنی موضوع نتیجۀ قیاس؛ ب. حد اکبر یا اکبر، یعنی محمول نتیجۀ قیاس؛ ج. حد اوسط یا اوسط، یعنی واژه‌ای که در هر دو مقدمه (صغری و کبری) تکرار می‌شود و با حذف آن در جریان نتیجه‌گیری (استنتاج)، به شرط رعایت شرایط انتاج، از قیاس، نتیجۀ صحیح به‌دست می‌آید، چنان ‌که در قیاس: «سقراط، انسان است/ هر انسانی فانی است» (مُقَدَمَتَین)/ «سقراط فانی است»، «سقراط»، اصغر است، «فانی»، اکبر و «انسان»، اوسط. در زبان فارسی از حد اکبر، حد اصغر و حد اوسط به حدّ مهین، حد کهین و حدّ میانگین نیز تعبیر شده است.