خواطر

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

خَواطِر

(جمع خاطر، به معنی آنچه به دل وارد می‌شود) در اصطلاح عرفا، خطابی که بر دل می‌گذرد و آن، یا ربانی است یا مَلکی، یا نفسانی یا شیطانی. هیچ‌یک از این خطاب‌ها پیوسته در دل نمی‌ماند و ورود آن به دل ارادی نیست. در دسته‌بندی خواطر میان عرفا اختلاف است. ابوطالب مکی به شش خاطرِ نفس، روح، عدو، ملک، عقل، و یقین معتقد است. مجدالدین بغدادی به هفت خاطر و نجم‌الدین کبری به پنج خاطر معتقدند. به اعتقاد عرفا تشخیص خواطر در ابتدای راه سالک برای او دشوار است و او باید بکوشد تا هر گونه خاطری را نفی کند و برای تشخیص آن‌ها به خدا متوسّل شود. سالک باید پیوسته زنگ هوی‌وهوس را از آینۀ دل بزداید تا صورت‌های حقیقی در آن منعکس شود و خیر را از شر بازشناسد.