ذاتی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ذاتی (essential)

اصطلاحی در منطق قدیم. ذاتی در منطق دو معنای شایع و مشهور و چند معنای غیرمشهور دارد. معانی شایع و مشهور ذاتی عبارت‌اند از الف. ذاتی باب ایساغوجی یا کلیات خمس. منطقیان قدیم برای تعریف اشیا در خارج از ذهن، به‌سان تعریفی که در ذهن برای اشیا درست می‌کنیم، ابتدا امری کلی را که از ذات افراد خود خارج نبود و به‌نظر آنان جزء ماهیت و ذات افراد خویش محسوب می‌شد، در نظر می‌گرفتند و معتقد بودند این جزء تعریف بر ماهیت حمل می‌شود. این جزء در نظر آنان محدود به جنس و فصل بود، مثل حیوان و ناطق برای ماهیت انسان و در تحلیل ذهنی نخست جزء ماهیت یعنی جنس و فصل به ذهن می‌آید، مثل تقدم حیوانیت و ناطقیت در تعقل انسان. طبیعی بود وقتی آنان ذاتی را جزء ماهیت شیئی بدانند، معتقد باشند که ذاتی مثلاً حیوانیت و ناطقیت از ذات انسان جداشدنی نیست؛ برای حمل ذاتی بر ذات نمی‌توان دلیل آورد و از این‌رو بدیهی نیز هستند مانند آن‌که تربودن آب دلیل نمی‌طلبد. ب. ذاتی باب برهان، که عبارت است از مفهوم یا مفاهیمی که از ذات انتزاع و بر آن حمل می‌شود، چنان‌که «زوجیّت» و «فردیت» از اعداد زوج و فرد انتزاع و آن گاه بر آن‌ها حمل می‌شود، مثلِ «عدد ۲ زوج است»، «عدد ۳ فرد است»، یا «حرکت» که از «جسم» انتزاع و بر آن حمل می‌شود، مانند «جسم، متحرک است». در ذاتی باب برهان بر این معنا تأکید شده است که مفهوم ذاتی یک چیز (مثل حرکت جسم در نظر منطقی‌های قدیم) باید از خود آن چیز (یعنی از جسم)، و نه از امری عام‌تر از آن (مثلاً از «جوهر») و امری خاص‌تر از آن (مثلاً از «حیوان») انتزاع شده باشد. دیگر این‌که بدین نکته باید توجه داشت که ذاتی باب برهان معنایی عام‌تر و گسترده‌تر از ذاتی باب ایساغوجی دارد و اعراضی را هم که به‌سبب ذات موضوع بدان می‌پیوندند (مثل خندیدن نسبت به انسان و زوجیت نسبت به عدد زوج) دربر می‌گیرد. در کتاب‌های منطق قدیم، در کنار معانی شایع، گاهی تا پانزده گونه ذاتی دیگر نیز بر شمرده‌اند و آن‌ها را به «حمل»، «محمول» و «موجود» نسبت داده‌اند.