سنجابی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

سَنجابی

از ایلات کرد کرمانشاه، متشکل از مردم مهاجر نواحی مختلف، مرکب از دوازده طایفه به نام‌های چالابی/ چالاوی، اللهیارخانی/اللهی‌خانی، دستجه و دولتمند، دارخور (مهاجرت‌کرده‌ از فارس)، صوفی، خسرو، کُل‌کُل/ دالیان/ دیالیان (مهاجرت‌کرده از حدود شهرزور و کناره‌های روخانۀ دیاله)، سیمین‌وند، جلیلوند، سرخاوند/ خرده‌دسته (مهاجرت‌کرده از لرستان به‌همراه سرخکی/سورکی‌ها)، باقی/ باغی (ظاهراً از اعراب مهاجر) و عباسوند (اصلاً از مردم زهاب). این طوایف تحت تأثیر عوامل مختلف با یکدیگر متحد شده‌اند. بعضی طوایف سنجابی نظیر رهبروند، بیوَجشنیان و ملکه‌وند/ تکاوند و بحریلدن، از طوایف فارسی، در سایر طوایف ادغام شده‌اند. این طوایف تا پیش از تشکیل ایل سنجابی، بخشی از ایل زنگنه به‌شمار می‌آمدند. گرمسیر این مردم در مناطقی از حدود مرزی کنونی ایران و عراق از نفت‌شهر/نفت‌شاه در قصر شیرین تا قزل رباط (نظیر قلعۀ ‌سبزی و آق‌داغ و باغچه‌ و قطار) و سردسیر آنان در جلگۀ ماهیدشت قرار داشت. جمعیت سنجابی در اواخر دورۀ قاجاریه قریب ۲۵۰۰ خانوار بود اما طبق سرشماری عشایری سال‌های اخیر تعداد چادرنشینان سنجابی به ۵۲۸ خانوار کاهش یافته است. هزاران نفر از سنجابیان طی دو قرن اخیر، تدریجاً در مناطق سردسیری و گرمسیری اسکان گرفته و به زراعت اشتغال دارند. سنجابی‌ها در دورۀ قاجاریه مکلف به تأمین یک دسته سواره‌نظام ۲۰۰‌نفری برای ارتش بودند. فرماندهان این گروه سواره از میان خوانین و خانزادگان سنجابی انتخاب می‌شدند. سلسلۀ خوانین سنجابی و حکّام مورورثی از طوایف چالابی و اللهیارخانی برخاسته‌‌اند. اغلب سنجابی‌ها، غالی‌مذهب بوده و از گروه اهل حق هستند اما گروهی از آنان از حدود ۱۵۰ سال پیش به شیعۀ امامیه و مذهب اهل سنت گرویده‌اند. شهرت و اعتبار ایل سنجابی از سال‌های بعد از انقلاب مشروطیت، به‌ویژه براثر مداخلات ارتش‌های عثمانی و انگلیسی و روسیه در ایران و نقض بی‌طرفی این کشور در سال‌های جنگ جهانی اول فزونی یافت. بشیر محمدخان صمصام‌الممالک سنجابی، سرکردۀ ایل قصر شیرین، به‌سبب تعدیات حکام دولتی در دوران استبداد صغیر و زیاده‌خواهی‌های بعضی خوانین بزرگ رقیب نظیر داودخان ایلخانی کلهر، در جبهۀ مقابل استبدادیان قرار گرفت و فرزندانش، علی‌اکبرخان سردارمقتدر و قاسم‌خان سردارناصر و حسین‌خان سالارظفر تا انقراض قاجاریه و تشکیل سلسلۀ پهلوی در شمار مشروطه‌خواهان و مخالفان استعمار بودند. حسین‌خان در سال‌های اول سلطنت پهلوی به اتحاد شوروی گریخت.