عدل الهی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

عدل الهی (۱)
(عدل در لغت به معنای برابری و برابرکردن) برای عدل می‌توان دو مفهوم خاص و عام در نظر گرفت. در مفهوم خاص، رعایت حقوق صاحبان حق است (اعطاء کلِّ ذی حَقٍّ حَقَّهُ) و در مفهوم عام، هر چیزی را در جای خود نهادن، یا هر کاری را به وجه شایسته انجام‌دادن است (وضعُ کلِّ شَی‌ءٍ فی موضِعِه). در کاربرد اخیر، مفهوم عدل مترادف با حکمت است حال آن‌که در کاربرد اول، بخشی از آن است. بنابراین، لازمۀ عدل الهی برابر قراردادن همه انسان‌ها یا همۀ اشیا نیست و مساوات غیر از عدالت است. آنچه مقتضای عدل الهی است این است که هر انسانی را به اندازۀ استعدادش مورد تکلیف قرار دهد و سپس با توجه به تلاش اختیاری وی دربارۀ او داوری کند و سرانجام، پاداش یا کیفری در خور کارهای او به وی دهد. دربارۀ این‌که آیا انسان می‌تواند با عقل خود، صرف‌نظر از بیانات شرعی، عدل را برای خدا اثبات نماید یا نه، در میان مکتب‌های کلامی اختلاف هست. اشاعره معتقدند که عقل آدمی قادر به تشخیص حسن و قبح افعال، به‌ویژه افعال الهی، نیست و آنچه خدا انجام می‌دهد (امور تکوینی) نیکوست و آنچه را به آن فرمان می‌دهد (امور تشریعی) خوب است نه آن‌که چون کاری خوب است، خدا آن را انجام می‌دهد یا به آن امر می‌کند. اما معتزله بر عقلی‌بودن حسن و قبح تأکید کردند و معتقد شدند افعال، صرف‌نظر از انتساب تکوینی و تشریعی آن‌ها به خداوند، متصف به حسن و قبح می‌شوند و عقل انسان هم تا حدودی می‌تواند حسن و قبح افعال را درک کند و خداوند را از انجام افعال قبیح، تنزیه نماید. اعتقاد به حسن و قبح عقلی، علاوه بر معتزله، مورد پذیرش شیعۀ امامیه نیز قرار گرفت و به همین دلیل، شیعه و معتزله را در برابر اشاعره، «عدلیه» نامیدند و به دلیل اهمیت آن، عدل از اصول عقاید و از مشخصات مذهب کلامی شیعه و معتزله محسوب گردید. تئودیسه (عدل الهی) در الهیات عقلی مسیحیت به‌معنای دفاع از عدالت خداوند و تحقیق در مسئلۀ شرّ است. اصطلاح تئودیسه را نخستین‌بار گُتفرید لایب‌نیتس، فیلسوف آلمانی، در اثری به‌نام مقالاتی در باب تئودیسه (۱۷۱۰)، دربارۀ خیربودن خدا، آزادبودن انسان، و منشأ شر به‌کار برد. نیز ← عدل_الهی_(۳)