غنا (فقه)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

غِنا (فقه)
در لغت معانی متعدد دارد، و فقیهان نیز در ارائۀ تعریف شرعی آن بسیار اختلاف کرده‌اند. گمان می‌رود منشأ این آراء متفاوت، ابهامات نهفته در منابع روایی است. همچنین به‌روشنی دانسته نیست که غنا در سخن فقیهان و نیز در منابع استنباط احکام اسلامی، مرادف با موسیقی یا سماع به‌کار رفته است. آیت‌الله خویی معتقد است که برای مفهوم شرعی غنا دو عنصر لازم است: ۱. کلام باطل و لهوی؛ ۲. کیفیت و هیئتی که بر آن عارض می‌شود؛ مانند ترجیع، چهچهه با کش و قوس صدا. افزون‌بر مفهوم، دربارۀ حکم غنا نیز چند نظر مطرح است: ۱. حرمت غنا فی‌نفسه، بیشتر فقیهان مانند ابوحنیفه، مالک بن انس، احمد بن حنبل بر این عقیده‌اند؛ ۲. حلیّت غنا، فی نفسه، شیخ طوسی، محقق سبزواری و فیض کاشانی از اهل تشیع و محمد بن ادریس شافعی از اهل سنت چنین می‌اندیشیدند. کاشف‌الغطا حتی غنای مقرون به آلات طرب را فی‌نفسه حرام نمی‌دانست؛ ۳. حرمت غنا، در صورتی که مقرون به الفاظ و مطالب باطل، لهو، لعب و مناسب با مجالس اهل فسوق و با لحن آن‌ها باشد. بسیاری از فقهای معاصر بر این نظرند. به هر روی فقیهان معمولاً غنا را در مراسم عروسی حلال دانسته‌اند؛ حتی صاحب جواهر، دف‌زدن در عروسی را مستحب شمرده است. همین‌طور حُدای ابل (شتر) نیز از حرمت، استثنا شده است. در روایاتی بسیار آمده است که قرآن را با ترجیع بخوانید (ترجیع یعنی بازگرداندن صدا در حلق، کوتاه و بلندکردن آن یا غلطاندن صدا در گلو). در منابع روایی آمده است که زنان در عروسی حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) آواز می‌خواندند. براساس قواعد فقه اسلامی، در مواردی که در مصداق غنای حرام تردید وجود دارد، می‌توان اصالةالحلّیه جاری کرد.