فقر (عرفان)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

فقر (عرفان)
اصطلاحی عرفانی. عارفان فقر را نه تنها به‌معنیِ منزّه‌شدن از مالکیّت اشیا دانسته‌اند، که آن را به‌معنیِ ایمان‌آوردن به این‌که تمامیِ مالکیّت‌ها مجازی و غیرحقیقی است دانسته‌اند. بدیهی است که اگر سالکی به این مقام نایل شود، نه تنها دلبستگی‌ای به کثرات نمی‌یابد، که اصلاً آثاری از این کثرات بر قلب او نمی‌نشیند. از این‌رو در سلوک استوارتر و پویاتر می‌شود. عارفان احادیثی را که دالّ بر فضیلت فقر است همین‌گونه تفسیر کرده‌اند. غالباً صوفی را فقیر می‌نامند و گاهی آن را با مقام فنا برابر می‌دانند. اولین صوفیان از کلمۀ فقر، بی‌چیزی و بی‌ارزش دانستن اسباب دنیا و لذایذ را در نظر داشته‌اند، اما برای صوفیان زمان‌های بعد فقر معنی وسیع‌تری پیدا کرد، در این دوره فقر به‌معنی استغنا و بی‌نیازی گرفته شده است. این استنباط‌های متضاد از دو حدیث، که به حضرت پیامبر (ص) منسوب است، گرفته شده است. ایشان دربارۀ فقر فرمودند: فقر فخر من است و من به آن افتخار می‌کنم. و در جایی دیگر فرمودند: نزدیک است فقر با کفر برابر شود. مقصود از فقر در حدیث دوم فقر اقتصادی است.