لغز

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

لُغَز

(یا: چیستان) در لغت به‌‌معنای پیچیدگی و پوشیدگی؛ اصطلاحی در بدیع. آن است که از چیزی به‌صراحت نام نبرند، اما از اوصاف آن به مقصود گوینده پی‌برند. لغز در بیشتر موارد، با عبارت «چیست آن» آغاز می‌شود، از این‌رو ادبای فارسی آن را چیستان نیز نامیده‌اند. لغز نوعی شعر وصفی است که در آغاز و در مقدمۀ قصیده، به‌عنوان تشبیب، به‌صورت پرسشی یا خطابی به‌کار می‌رفته است. در دوران رونق قصیده‌سرایی، لغزگویی بسیار رایج بود. در قرون ۴ تا ۶ق، مستقل نیز به‌کار می‌رفت. برجسته‌ترین لغزگویان این دوره، فرخی، منوچهری، امیر معزی، عبدالواسع جبلی و ابن یمین هستند. ازجمله لغزهای معروف این دوره، لغز «شمع» منوچهری است. با راه‌یافتن پیچیدگی‌های لفظی و معنوی در شعر دوره‌های بعد، لغز ‌صورت پیچیده‌تری، با نام معما، به‌خود گرفت. مدت کوتاهی، در دورۀ بازگشت نیز، شاعرانی، چون فتحعلی‌خان صبا و توحید شیرازی لغزهایی سروده‌اند. به‌سبب شباهت‌های لغز و معما، بسیاری این دو را یکی دانسته‌اند، اما تفاوت‌هایی با هم دارند، از‌جمله آن‌که معما شعری کوتاه و مستقل، اما لغز مفصل‌تر است و در برهه‌ای، تشبیبِ قصیده بوده است. لغز ساده‌تر از معما است و نام شیء از راه توصیف خصوصیات آن مشخص می‌شود، اما در معما نام شیء از راه محاسباتی، مانند اعداد ابجد و تغییر در لغات شعر به‌دست می‌آید. در لغز شنونده اغلب از آغاز کلام به مقصود گوینده آگاه می‌شود و سپس از توصیفات بیشتر شاعر لذت می‌برد. لغزگویی پیشینه‌ای کهن‌تر از معماسازی دارد. کاربرد لغز در شعر نشانۀ ابتکار شاعر و طبع صاحب‌ذوق وی بوده است، اما کاربرد معما بیشتر برای تفنن شعری بوده است.