مروان بن حکم

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مَرْوانِ‌ بن حَکَم (۲ـ۶۵ق)

مروان بن حکم
زادروز ۲ق
درگذشت ۶۵ق
محل زندگی شام
ملیت عرب
شغل و تخصص اصلی فرمانروا
گروه مقاله دین اسلام
خویشاوندان سرشناس حکم بن ابی العباس (پدر)

چهارمین‌ خلیفه‌ (حک: ۶۴ـ۶۵ق) از سلسلۀ امویان‌. با آن‌که در دوران‌ پیغمبر اکرم‌ (ص‌) به‌دنیا آمد، آن‌ حضرت‌ را ندید؛ زیرا هنگامی‌‌که‌ به‌ فرمان رسول‌ خدا (ص‌) پدرش‌ حکم‌ بن‌ ابی‌العباس‌ به‌ طائف‌ تبعید شد، همراه‌ او بود. وی‌ و پدرش‌ تا به‌ خلافت‌‌رسیدن‌ پسرعمویش‌، عثمان، به‌ حال‌ تبعید در طائف‌ به‌‌سر می‌بردند. عثمان‌ آن‌ دو را به‌ مدینه‌ آورد و مروان‌ را بسیار به‌ خود نزدیک‌ ساخت‌ و دخترش‌ را به‌ وی‌ داد و دست‌ او را در امور مملکتی‌ باز گذارد، به‌‌گونه‌ای‌ که‌ عزل‌ و نصب‌ها‌ با رأی‌ مروان‌ بود و خلیفه‌ آن‌ها را تأیید و اعلام‌ می‌داشت‌. عملکرد بنی‌امیه،‌ به‌ویژه‌ مروان‌ و حمایت‌های‌ عثمان‌ از آنان،‌ منجر به‌ انقلابی‌ برضد خلیفۀ‌ سوم‌ و محاصرۀ‌ خانۀ‌ او و قتل‌ عثمان‌ شد. به‌ هنگام‌ حمله‌ به‌ خانۀ‌ عثمان،‌ ضربتی‌ به‌ پشت‌ گردن‌ او وارد شد که‌ از آن‌ پس‌ گردنش‌ کوتاه‌ به‌ نظر می‌آمد. چون‌ حضرت علی (ع‌) به‌ خلافت‌ رسید، مروان‌ و بنی‌امیه‌ از بیعت‌ با آن‌ حضرت‌ سر باز زدند. در مخالفت عایشه با حضرت علی(ع) و جنگ جمل‌ نقش‌ فعالی‌ داشت‌. پس‌ از آن‌که‌ شکست‌ اصحاب‌ جمل‌ در جنگ‌ قطعی‌ شد، طلحه‌ را کشت‌ و نزد‌ معاویه‌ گریخت‌. پس‌ از صلح‌ امام‌ حسن‌ (ع‌)، از سوی‌ معاویه‌ فرمانروای‌ مدینه‌، مکه‌ و طائف‌ شد. با مرگ‌ یزید در ۶۴ق و کناره‌گیری‌ فرزندش‌، معاویه‌ دوم،‌ از خلافت‌، مروان‌ در هرج‌‌ومرج‌ خلأ قدرت‌ در شام‌ با همراهی‌ گروهی‌ از بنی‌امیه‌ به‌ خلافت‌ رسید مشروط‌ به‌ آن‌‌که‌ ولیعهد او، خالد، فرزند دیگر یزید باشد. خلافت‌ مروان‌ مصادف‌ با آشوب‌ و نابسامانی‌های‌ بسیار بود. مروان‌ توانست‌ ضحاک‌ بن‌ قیس‌ فهری‌، از سرداران‌ معاویه‌ و یزید، که‌ بیشتر شام‌ را در اختیار داشت‌ و در اطاعت‌ عبدالله‌ بن‌ زبیر در مکه‌ بود، شکست‌ داده،‌ به‌ قتل‌ رساند. آن‌‌گاه‌ لشکری‌ به‌ فرماندهی‌ عبیدالله‌ بن‌ زیاد به‌ مقابلۀ‌ «توّابین‌» گسیل‌ داشت‌ که‌ توّابین‌ شکست‌ خوردند‌ و بیشتر سران‌ آنها، ازجمله‌ سلیمان‌ بن‌ صُرَد خزاعی‌ کشته‌ شدند. مروان‌ همسر یزید را به‌ عقد خود درآورد تا بتواند مانع‌ خلافت‌ خالد بن‌ یزید پس‌ از خود شود و برای‌ رسیدن‌ به‌ مقصود خالد را تحقیر می‌کرد. خالد شکایت‌ به‌ مادر برد و او، که‌ به‌ اجبار و اکراه‌ به‌ عقد‌ مروان‌ درآمده‌ بود، با کمک‌ کنیزانش‌ مروان‌ را خفه‌ و به‌ نقلی‌ او را مسموم‌ کرد. مدت‌ خلافت‌ مروان‌ نُه‌ ماه‌ بود.