مرگ سیاه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مرگ سیاه (Black Death)

تابلوي رقص مرگ، الهام گرفته از مرگ سياه

طاعونی همه‌گیر، به‌ویژه نوع خیارکی[۱] آن، که در اواسط قرن ۱۴م اروپا را به ویرانی کشاند. طبق برآوردهای امروزی، یک‌سوم تا نیمی از جمعیت اروپا (ح ۷۵میلیون نفر) براثر این بیماری جان باختند. عامل آن باکتری یرسینیا پستیس[۲] بود که از کک‌های بدن موش‌های سیاه آسیایی مهاجر منتقل می‌شد. این بیماری از طریق راه‌های تجاری از چین به هند و از آن‌جا به اروپا انتقال یافت. اصطلاح مرگ سیاه اول‌بار در اوایل قرن ۱۹ در انگلستان به‌کار رفت. طاعون در اکتبر ۱۳۴۷م از سیسیل ایتالیا شروع شد، در ژانویۀ ۱۳۴۸م به جنوب فرانسه، و در اوت ۱۳۴۸م، پس از لنگرگرفتن دو قایق ماهی‌گیری فرانسوی در وِیموتِ[۳] دورست، به انگلستان رسید. نشانه‌های آن عبارت بود از سردرد شدید، لکه‌های سیاه ناشی از خون‌ریزی زیرپوستی و خیارک یا در واقع آماس غدد لنفاوی در کشالۀ ران یا زیر بغل که گاه به اندازۀ پرتقال می‌شد. آن زمان خیارک را با اسامی گوناگونی چون کورک، جوش، و دمل سیاه توصیف می‌کردند. کمتر بیماری بیش از ۴ تا ۷ روز زنده می‌ماند، اما در مواردی نادر که خیارک می‌ترکید، بیمار جان به‌درمی‌برد. طب قرون وسطا از علاج این بیماری عاجز بود و بسیاری از طبیبان و کشیشان از نزدیک‌شدن به مبتلایان اجتناب می‌کردند. طبیبان هوای بد یا مقارنۀ سیارات را عامل بیماری می‌دانستند و عده‌ای نیز گدایان و یهودیان را به مسموم‌کردن آب چاه‌ها متهم می‌کردند. اما اکثر مردم عقیده داشتند که طاعون مکافات الهی است. ناشناخته‌بودن عامل بیماری بر وحشت آن می‌افزود، چنان که کشیشی فلاندری[۴] آن را با این کلمات وصف کرد: «هراس‌انگیزترینِ ترس‌ها». دو گونۀ دیگر از طاعون خیارکی نیز شایع شد که امروز به طاعون ریوی[۵] و طاعون گندخونی[۶] معروف‌اند و اطبای قرون وسطا بیش از پیش در شناخت بیماری درماندند. طاعون ریوی با سرایت به شش‌ها باعث سرفه‌های خونی می‌شد. باسیل این نوع طاعون حتی حین تنفس نیز در هوا پخش می‌شد و آن را به واگیردارترین گونۀ طاعون بدل می‌ساخت. همۀ مبتلایان ظرف دو تا سه روز جان می‌دادند، حتی در بدن همۀ آنان هنگام مرگ اثری از خیارک نبود. طاعون خیارکی ساده و ریوی، هنگام شیوع، ظاهراً به‌تناوب و در فصول مختلف سرایت می‌کنند. طاعون گندخونی کمتر مشاهده می‌شد، اما بیمار را در چند ساعت می‌کشت. این نوع طاعون با سرایت به جریان خون تعداد باسیل‌ها را در خون به‌حدی می‌رساند که کک‌های انسان نیز ناقل بیماری می‌شدند. چه‌بسا کشیشان و طبیبانی که بر بالین محتضری حاضر می‌شدند و پیش از بیمار جان می‌سپردند. براثر این مرگ‌ومیرها، بیم و نومیدی جامعۀ قرون وسطا را دربرگرفت و آثارش در مفهوم «رقص مرگ[۷]»، که از مضامین مکرر نقاشی‌های انگلیسی آن دوران است، کاملاً مشهود است، این بلا در انگلستان کمبود نیروی کار و درنتیجه افزایش دستمزدها و فروپاشی نظام فئودالی[۸] را به‌دنبال‌ داشت؛ شورش دهقانان[۹] در ژوئن ۱۳۸۱م نیز از تبعات دیگر «مرگ سیاه» بود.

 


  1. bubonic
  2. Yersinia pestis
  3. Weymouth
  4. Flemish
  5. pneumonic plague
  6. septicaemic plague
  7. dance of death
  8. feudal system
  9. Peasants’ Revolt