هنر

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط Shahraabi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هُنَر (art)

تابلوي کليساي جامع سالزبري از باغ اسقفي، اثر کنستابل
تابلوي کليساي جامع سالزبري از باغ اسقفي، اثر کنستابل
تابلوي کليساي جامع سالزبري از باغ اسقفي، اثر کنستابل
تابلوي کليساي جامع سالزبري از باغ اسقفي، اثر کنستابل
تابلوي کليساي جامع سالزبري از باغ اسقفي، اثر کنستابل

واژۀ هنر، در وسیع‌ترین معنا، دربرگیرندۀ فرآیندها و فرآورده‌هایی است که از مهارت، تخیل، و ابتکار آدمی به‌دست می‌آید. این ویژگی‌ها، آثار هنری را از پدیده‌های طبیعی متمایز می‌کنند. در کاربرد امروزین، تعریف‌های هنر معمولاً به انواع نظریه‌های هنری[۱] بازمی‌گردند، و می‌توانند طیف وسیعی از موضوعات، همچون ادبیات، موسیقی، نمایش، و هنرهای تجسمی (بصری)[۲] را شامل شوند. واژۀ هنر به‌صورت ساده و در تداول عمومی، اغلب به هنرهای بصری اطلاق می‌شود. در فرهنگ غربی، اندیشه و نظریه‌های یونانیان باستان در باب هنر، همچنان تأثیر خود را بر ادراک‌ها و داوری‌های انسان معاصر حفظ کرده‌اند.

بازنمایی و الهام‌گیری. دو جریان فکری از گذشته تا حال دربارۀ هنر وجود داشته ‌است. نخست، نظریۀ ارسطو (ح ۳۸۴پ‌م) که ‌بر اصل تقلید ( یا می‌‌مسیس)[۳] مبتنی بود؛ یعنی بازنماییِ عینِ آنچه مرئی است. در این باور، هرقدر شباهتِ اثر با جهان واقع، با مهارت و موشکافی بیشتری به‌اجرا درآید، التذاذ هنریِ حاصل از آن، افزون می‌شود. جریان فکری دوم از تعالیم دیگر فیلسوف یونانی، افلاطون (ح ۴۲۷پ‌‌م) سرچشمه گرفت. افلاطون معتقد بود که هنرمند از الهه‌های هنر[۴] الهام می‌گیرد (یا از عالم ربانی، انگیزۀ درون‌زاد[۵]، یا ناخودآگاه قومی[۶]) تا آنچه را ورای عالم مشهود یا ظواهر طبیعت است به بیان درآورد: احساسات و ادراک‌های باطنی، حقایق ازلی، یا جوهر و روح زمانه.

قالب‌های هنری (قالب‌هاي هنري[۷]). در تمدن‌های مغرب زمین، نقاشی و مجسمه‌سازی، قرن‌ها دو قالب اصلی هنرهای تجسمی بوده‌اند؛ حال آن‌که این گروه‌بندی در فرهنگ‌های دیگر جهان چنین نفوذی نداشته‌ است. مثلاً در فرهنگ‌های اسلامی، هنر در قالب زینتگری[۸] متجلّی می‌شود؛ زیرا هنرمندان مسلمان از این‌که با شبیه‌سازی موجودات زنده، قدرت آفرینش خداوندی را تقلید (یا بازنمایی) کنند، ابا داشتند. حال آن‌که هرگونه نقش‌پردازی و زینت‌کاری مشروع و معمول ‌بوده است. در برخی فرهنگ‌ها، صورتک‌سازی، خالکوبی[۹]، سفالگری، فلزکاری و دیگر صنایع دستی، گونه‌های اصلی هنر بصری به‌شمار رفته‌اند. پیشرفت فنّاوریِ اخیر، شکل‌گیریِ قالب‌های نوین هنری، همچون عکاسی و سینما را امکان‌پذیر ساخته است. امروز، رسانه‌های نوین عصر الکترونیک، امکانات بدیع و شگرفی در زمینۀ خلق و عرضۀ صور خیال آدمی فراهم آورده‌، که هم‌زمان نگرشی نو به مقولۀ هنر را نیز شکل داده است. برای هنر کشورها، منطقه‌ها و فرهنگ‌های مختلف به نام خاص آن‌ها مراجعه کنید، مثلاً برای هنر اسلامی← اسلامی، هنر

 


  1. art theories
  2. visual arts
  3. mimesis
  4. Muses
  5. inner impulses
  6. collective unconscious
  7. art forms
  8. ornament
  9. tattoos