هدایت، صادق (تهران ۱۲۸۱ـ پاریس ۱۳۳۰ش)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

هِدایت، صادق (تهران ۱۲۸۱ـ پاریس ۱۳۳۰ش)

هِدايت، صادق
صادق هدایت
زادروز تهران ۱۲۸۱ش
درگذشت پاریس ۱۳۳۰ش
ملیت ایرانی
تحصیلات و محل تحصیل دوره متوسطه در دارالفنون و مدرسه فرانسوی سن لویی 
شغل و تخصص اصلی نویسنده
شغل و تخصص های دیگر نمایش نامه نویس، طنزنویس، مترجم، پژوهشگر فرهنگ عامه و فرهنگ ایران باستان
آثار وغ وغ ساهاب (۱۳۱۳)؛ ترانه های خیام (۱۳۱۲)؛ اوسانه (۱۳۱۰)؛ نیرنگستان (۱۳۱۲)؛ زنده به گور (۱۳۰۹)؛ سه قطره خون (۱۳۱۱)؛ سایه روشن (۱۳۱۲)؛ رمان بوف کور (۱۳۱۵)
گروه مقاله ادبیات فارسی
جوایز و افتخارات از پایه گذاران داستان نویسی جدید ایران

از پایه‌گذاران داستان‌نویسی جدید ایران. پژوهشگر فرهنگ‌عامه و فرهنگ ایران باستان، نمایش‌نامه‌نویس، طنزنویس، مترجم. در خانواده‌ای اشرافی به‌دنیا آمد. پدر و برادرانش در مناصب بالای اداری و نظامی بودند. اما صادق، دل‌زده از مشغله‌های خانواده، درگیر حساسیت و یأسی بود که به‌مرور وجودش را فرامی‌گرفت؛ به‌طوری که در پایان دورۀ ابتدایی (۱۲۹۳ش)، روزنامۀ دیواری ندای اموات را تهیه کرد. دورۀ متوسطه را در دارالفنون و مدرسۀ فرانسوی سن‌لوئی گذراند. در ۱۲۹۶ش، نخستین مقاله‌اش را در هفته‌نامۀ امید، به مدیریت نصرالله فلسفی، چاپ کرد. اولین کتاب‌هایش، رباعیات عمر خیام و انسان و حیوان در ۱۳۰۳ش منتشر شد. در ۱۳۰۵ش، به فرانسه اعزام شد تا مهندسی بخواند، اما تحصیلاتش را جدی نگرفت و به داستان‌نویسی پرداخت. در پاریس، ماجرای عاشقانۀ نافرجامی را از سر گذراند که در زندگی و آثارش تأثیر نهاد. درون‌گراتر شد و بیشتر از پیش به مرگ اندیشید، حتی اقدام به خودکشی کرد (۱۳۰۷ش). آن‌چه در ستایش مرگ به‌عنوان رهاکنندۀ انسان از رنج هستی نوشت («مرگ»، ایرانشهر، ۱۳۰۵ش)، یکی از مهم‌ترین درون‌مایه‌های داستان‌هایش را تشکیل داد. در ۱۳۰۶ش، نسخۀ بازبینی‌شدۀ انسان و حیوان با عنوان فواید گیاه‌خواری به همت کاظم‌زادۀ ایرانشهر در برلین، و دو سال بعد در تهران چاپ شد. در ۱۳۰۹ش، به ایران بازگشت و کاری در بانک ملی یافت، اما بارها تغییر شغل داد. در همین دوره، همراه علوی و فرزاد و مینوی، با تشکیل محفل ادبی ربعه، در تقابل با ادبای سنت‌گرا، حرکت نوگرایانه‌ای را در زمینۀ تألیف و ترجمه پیش برد. گرایش فکری‌اش در این دوره، عمدتاً ناسیونالیستی بود و نمایش‌نامه‌های پروین دختر ساسان (۱۳۰۹) و مازیار (۱۳۱۲) و مجموعۀ داستان انیران (۱۳۱۰)، همراه علوی و مینوی و شین پرتو، مؤید چنین نظری است. اما از ترجمه و شناساندن نویسندگان تازه، مثلاً چخوف، غافل نبود. در این سال‌ها، او در اوج خلاقیت ادبی‌اش بود. وغ‌وغ ساهاب (۱۳۱۳) و ترانه‌های خیام (۱۳۱۲) را در زمینۀ نقد ادبی منتشر کرد و اوسانه (۱۳۱۰) و نیرنگستان (۱۳۱۲) را در زمینۀ گردآوری فرهنگ عامه. داستان‌هایش یکی پس از دیگر منتشر شد: زنده به‌گور (۱۳۰۹)، سه قطره خون (۱۳۱۱)، سایه روشن (۱۳۱۲) و داستان بلند علویه خانم (۱۳۱۲). هم داستان‌های ذهنی نوشته و هم در زمینۀ پدیدآوردن داستان‌های وهمناک طبع‌آزموده، اما تنۀ اصلی داستان‌نویسی‌اش را نوشته‌های واقع‌گرایانه تشکیل می‌دهد. در همۀ داستان‌هایش، ضمن پرداختن به انسان‌های مطرود، اقتدار مادی و معنوی را به سخره می‌گیرد. هدایت که به‌دلیل نوشته‌هایش به نظمیه احضار شده و با ضمانت و تعهد کتبی آزاد شده بود، در ۱۳۱۵، همراه شین پرتو به هند رفت. در آن‌جا، رمان بوف کور (۱۳۱۵) را در تعدادی محدود پلی‌کپی کرد. در همان‌جا زبان پهلوی آموخت و چون به ایران بازگشت، برخی از متون زردشتی را ترجمه کرد. در ۱۳۱۷، در ادارۀ موسیقی مشغول به‌کار شد و مقالاتی برای مجلۀ موسیقی، پیشروترین مجلۀ ادبی آن زمان، نوشت. در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه، تحت تأثیر جنبش اجتماعی، نوعی خوشبینی آرمان‌خواهانه بر فضای آثارش سایه انداخت که، بر اثر سیر رویدادها، دیری نپایید. در ۱۳۲۴، سفری فرهنگی به ازبکستان کرد و در ۱۳۲۵ به عضویت هیئت رئیسۀ نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، که با حمایت انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی برگزار شد ، رسید. در این دوره، ضمن چاپ مقالات و ترجمه‌هایی در مجلات پیام نو و سخن، مجموعۀ داستان‌های سگ ولگرد (۱۳۲۱) و ولنگاری (۱۳۲۳)، داستان بلند حاجی‌آقا (۱۳۲۴)، نمایش‌نامۀ افسانۀ آفرینش (پاریس، ۱۳۲۵) و بخش‌هایی از داستان بلند توپ‌مرواری را منتشر کرد. همراه حسن قائمیان، داستان‌های کافکا را به فارسی برگرداند و پیام کافکا (۱۳۲۶) را در تفسیر اندیشه و شگرد ادبی او نوشت. در ۱۳۲۹، به پاریس رفت و در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آن شهر خودکشی کرد. آثارش به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شده است. کتاب‌ها و مقالات بسیاری درباره‌اش نوشته شده که فهرست بخشی از آن‌ها را محمد گلبن در کتاب‌شناسی صادق هدایت (۱۳۵۴) گرد آورده است.