سزار، گایوس یولیوس (۱۰۰ـ۴پ م)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(تغییرمسیر از گایوس یولیوس سزار)

سِزار، گایوس یولیوس (۱۰۰ـ4۴پ‌م)(Caesar, Gaius Julius)

سِزار، گايوس يوليوس
گایوس یولیوس سِزار
Gaius Julius Caesar
زادروز 100پ‌م
درگذشت ۴پ‌م
ملیت اهل روم
نام‌های دیگر قِیصَر، ژول سزار
شغل و تخصص اصلی سردار نظامی
آثار خاطرات
گروه مقاله تاریخ جهان

(یا: قِیصَر، ژول سزار) سردار، دیکتاتور و از موفق‌ترین فرماندهان نظامی روم. با پومپیوس بزرگ[۱] (پومپه)‌ و مارکوس لیکینیوس کراسوس[۲]، نخستین گروه حاکمان سه نفری را در ‌۶۰پم تشکیل داد. سرزمین گُل[۳] را در ‌۵۸‌ـ‌۵۰‌پم تصرف کرد و در ۵۵‌ـ‌۵۴‌پ‌م به بریتانیا حمله کرد. با سپاهش از رود روبیکون[۴] عبور کرد و در ۴۹‌پم وارد ایتالیا شد و جنگ داخلی به‌راه انداخت. این جنگ در ۴۵‌پ‌م با شکست پومپیوس و حامیانش پایان یافت و سزار به دیکتاتوری مادامالعمر انتخاب شد، ولی توطئه‌گران در ۱۵ مارس ‌۴۴پ‌م او را به‌قتل رساندند. وی مورخی چیرهدست بود. خاطرات[۵] سِزار، که شرح جنگ‌های اوست، تا به امروز اثری عمیق بر شیوۀ نگارش کتب تاریخی مربوط به جنگ‌ها داشته است. دوران اولیۀ خدمت سِزار، با حادثۀ خاصی همراه نبود. وی از ۸۰ تا ۷۸‌پ‌م در مقام تریبون[۶] نظامی در آسیا خدمت کرد و در آن‌جا بالا‌ترین نشان روم، کورونا سیویکا[۷]، را دریافت کرد؛ این نشان معمولاً برای نجات جان یکی از شهروندان اعطا می‌شد. سِزار با آن‌که از طبقه اشراف بود، ولی به حزب مردمی پیوست و هنگامی که در ‌۶۵م، به منصب فرمانداری رسید، تقریباً همۀ ثروت خود را صرف تفریحات مردم رم کرد. علی‌رغم آزاداندیشی‌اش، در ۶۳‌پ‌م به مقام رهبر روحانی (پونتیفکس ماکسیموس) رسید. در ‌۶۱پ‌م، فرماندار اسپانیای اقصی (پرتغال کنونی و بیشتر اراضی غرب، مرکز و جنوب اسپانیا[۸]ی امروزی) شد. در ۶۱‌ـ‌۶۰‌پ‌م سیاست برخورد با قبایل منطقه را درپیش گرفت. اتحاد سیاسی او با پومپیوس و کراسوس به کسب مقام کنسولی، در ۵۹‌پ‌م انجامید و، در ۵۸‌پ‌م پنج سال فرمانداری ایالت‌های ایلیریا[۹] در ساحل شرقی دریای آدریاتیک[۱۰] و مناطق ماورای آلپ[۱۱] و آلپِ گُل (اراضی کنونی شمال ایتالیا، فرانسه، بلژیک، بخشی از آلمان و جنوب هلند[۱۲]) را به‌دست آورد که در ‌۵۵پ‌م به مدت دَه سال دیگر تمدید شد. در دوران فرمانداری اراضی گل را تا رود راین تصرف کرد و تنها در دو مورد شکست خورد: دسته‌ای مرکب از پانزده یگان در زمستان ‌۵۴پ‌م نابود شدند، و حملۀ او به دژ شهر گِرگوویا[۱۳] در گُل در ‌۵۲پ‌م به شکستی سخت انجامید. وقتی فرمانداری او در ۴۹‌پ‌م به‌پایان رسید، ثروتی عظیم و ارتشی کار‌آمد و کاملاً سرسپرده داشت. پس از مرگ کراسوس در نبرد کارای یا حَرّان[۱۴] در ۵۳‌پ‌م، پومپییوس به رقیب اصلی او تبدیل شد و با جناح‌هایی در سنا متحد شد که خواهان محاکمۀ سزار بودند. سزار در رأس سپاه خود از رود روبیکون گذشت تا با سربازان پومپیوس در ایتالیا روبه‌رو شود، و به‌‌دنبال آن جنگ داخلی آغاز شد که تا ‌۴۵پ‌م ادامه داشت. استعداد درخشان سِزار در مقام فرماندهی به پیروزی‌های بزرگ او در فارسالوس[۱۵] (‌‌۴۸‌پ‌م)، تاپسوس[۱۶] (۴۶‌پم)، و در ۴۷‌پم برضد شاه فارناکِسْ (فارناسِس دوم[۱۷]، حک:‌ ‌۶۳‌ـ‌۴۷‌پ‌م) در آسیای صغیر انجامید؛ که این نبرد آخر او را چنین خلاصه کرده «آمدم، دیدم، پیروز شدم[۱۸]». چند ماه را در مصر گذراند، و در آن‌جا بود که کلئوپاترا[۱۹]، ملکۀ مصر، از او پسری نامشروع به نام سِزاریون[۲۰] به‌دنیا آورد. آخرین پیروزی او، در ۴۵‌‌پ‌م بر پسران پومپیوس در موندا[۲۱]ی اسپانیا، به جنگ پایان داد. به‌‌هرحال، سِزار نتوانست به صلح همیشگی دست ‌یابد و در ۱۵ مارس ۴۴‌پ‌م زیر مجسمۀ پومپیوس در سنا، به ضرب کارد کشته شد. (← بروتوس[۲۲] و کاسیوس[۲۳]). سِزار در ۵۵‌پ‌م رهسپار بریتانیا شد تا سلت‌ها[۲۴]ی بریتانیایی را از ارسال کمک برای عموزادگان خود در گُل منصرف کند. در کِنت[۲۵] قدم به خشکی گذاشت، ولی پس از چند هفته با آغاز طوفان‌هایی که امنیت ناوگانش را به خطر می‌انداختند وادار به عقب‌نشینی شد. در ۵۴‌پ‌م برای مبارزه‌ای طولانی‌تر بازگشت و بریتانیایی‌ها را به فرماندهی کاسیوِلانوس[۲۶] شکست داد. پس از دریافت باج و تضمین عدم‌مداخلۀ بریتانیایی‌ها به گل بازگشت و به فتوحات خود در آن‌جا ادامه‌داد. هیچ‌یک از این دو مأموریت به‌عنوان حمله برنامه‌ریزی نشده بودند: اولی جنبۀ قدرت‌نمایی و دومی جنبۀ تنبیهی داشت. سزار نیز مانند دیگر فرماندهان بزرگ به اصلاح ارتش توجهی نداشت و بیشتر در اندیشۀ تشکیل سپاهی در اوج کار‌آمدی بود. رهبری الهام‌بخش بود و سربازانش را تشویق می‌کرد، تملق می‌گفت و پاداش فراوان می‌داد. از سلامت کامل جسمانی برخوردار بود، شیوۀ فرماندهی پویایی درپیش‌ گرفت و توان ‌کاری شگرفی داشت. نبردهایش را به‌دقت برنامه‌ریزی می‌کرد، و این برنامه‌ریزی شامل نقل‌وانتقال‌های بی‌باکانه و گاه مخاطره‌آمیز سپاه بود. به‌هنگام ضرورت تن به خطر می‌داد، و برای کسب پیروزی به کیفیت سپاه، ابتکار عمل خود و خوش‎‎شانسی اعتماد داشت. 

 


  1. Pompey the Great
  2. Marcus Licinius Crassus
  3. Goul
  4. Rubicon
  5. commentarii
  6. tribune
  7. corona civica
  8. Southern Spain
  9. Illyria
  10. Adriatic Sea
  11. Transalpine
  12. Southern Netherlands
  13. Gergovia
  14. Carrhae
  15. Pharsalus
  16. Thapsus
  17. King Pharnaces II
  18. veni, vidi, vici
  19. Cleopatra
  20. Caesarion
  21. Munda
  22. Brutus
  23. Cassius
  24. Celts
  25. Kent
  26. Cassivelaunus