زنبور
زَنبور (bee)
حشرۀ چهاربالی از بالاتیره بدون پایان[۱] Apoidea، راستۀ نازکبالان[۲]. معمولاً نیش دارند. بیش از ۱۲هزار گونهاند و کمتر از یکبیستم آنها اجتماعیاند. زنبور کندو یا زنبورعسل[۳] Apis mellifeia کلنیهایی دایمی با حدود ۸۰هزار زنبور تشکیل میدهد، که بیشتر آنها مادههای نازا یا کارگرند، تعدادی زنبور نر بزرگتر بارور و یک مادۀ بسیار بزرگ زایا (ملکه) نیز در هر کلنی وجود دارد. زنبورهای کارگر بیشتر از چند هفته زنده نمیمانند، درحالیکه زنبورهای نر ممکن است چند ماه و ملکه چندین سال زندگی کنند. ملکهها دو نوع تخم میگذارند: تخمهای بارورشدۀ ماده، که دو مجموعه کروموزوم دارند و به کارگر یا ملکه تبدیل میشوند؛ و تخمهای بارورنشدۀ نر، که فقط یک مجموعه کروموزوم دارند و به نر تبدیل میشوند. زنبورها اطلاعات مربوط به منابع غذایی را با رقص بهیکدیگر منتقل میکنند. هر حرکتی صدایی برمیانگیزد که موهای ریز واقع در پشتسر زنبورها آن را دریافت میکنند، جهت رقص نیز اهمیت دارد. زنبورها از نور خورشید برای جهتیابی[۴] استفاده میکنند. این حشرات به گردهافشانی محصولات کمک، و تولید عسل و موم میکنند. همچنین، با اندازهگیری آلودهکنندههایی که به کندو میآورند، هشداردهندۀ مؤثر و ارزان آلودگیهای صنعتی و جز آن در جَوّ و خاکند. از آشناترین گونه، زنبور عسل درشت[۵] از جنس Bombus است، که بزرگتر و قویتر از زنبور کندو است و برای باروری گیاهانی، مثل شبدر قرمز، سازش پیدا کرده است. دانۀ گرده و شهد این گیاهان در عمق قرار دارد. این زنبورها در هوای سرد بیش از زنبور کندو فعالیت میکنند.
زنبورهای اجتماعی. بهغیراز زنبور عسل درشت و زنبور کندو، زنبور بدون نیش امریکای جنوبی، با نام زنبور لاشخور[۶] Trigona hypogea نیز اجتماعی است. این زنبور در ۱۹۸۲ شناسایی شد و منحصراً گوشتخوار است.
زنبورهای منحصربهفرد. این زنبورها شامل گونههای مفید برای گردهافشانی بهارۀ باغهای میوه است. ممکن است این جانوران لانههایشان را در تونلهایی زیرزمین، یا در ساقههای توخالی گیاهان بسازند. «زنبورهای کوکو[۷]» تخمهایشان را در لانۀ زنبورهای عسل درشت میگذارند، و بسیار شبیه به هماند.
زنبورهای قاتلِ امریکای جنوبی (زنبورهاي قاتل[۸]). در ۱۹۵۷ نوعی زیرگونۀ افریقاییِ زنبور عسل از تأسیسات تحقیقاتی برزیل گریخت و منجربه ایجاد این نوع گردید. این زیرگونه با زنبورهای عسل جفتگیری کرد و در واقع کاملاً جایگزین زنبورهای عسل نژاد اروپایی در بیشتر قسمتهای امریکای جنوبی و مرکزی شد. در ۱۹۹۰ این حشرات تا شمال تگزاس در امریکا پخش شدند. این نوع، گذشته از اینکه نسبت به زنبورهای عسل نژاد اروپایی فعالتر و مقاومترند، از کندوهای خود بهشدت و برای مدت طولانیتری دفاع میکنند. نیش آنها چندان سمیتر نیست، امّا صدها هزار جانور و شاید حدود ۱۰۰۰ انسان را از پا در آوردهاند. بیشتر افرادی که مورد حمله واقع شدهاند زنده ماندهاند؛ عموماً مرگ در صورتی اتفاق میافتد که قربانی از فرار خودداری کند. بیشتر این زنبورها بیآزارند، مگر آنکه اذیت شوند. برخی گونهها، به هر رو، مهاجماند. نیش زنبور شاید برای فردی که نسبت به آن حساسیت دارد کشنده باشد، ولی این امر بسیار نادر است و حدود یکونیم درصد از جمعیت را شامل میشود. اغلب بزرگسالان، با داشتن ۳۰۰ تا ۵۰۰ جای نیش بدون معالجه زنده میمانند. معالجۀ نیش زنبور با واکسنی که از سم متراکم تهیه میشود نیز معمول است (← ملیتین). در بریتانیا اولین شیوع بیماری زنبور، با نام وارواسیس[۹] Varroasei، در ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. کنهها ناقل این بیماری بودند. تا ۱۹۹۸، ۲۵ درصد از ۲۵۰ گونه زنبورِ بومی در معرض خطر قرار گرفتند. در ۱۹۹۵ دانشمندان امریکایی از رودۀ زنبورهای سنگوارهای موجود در کهربایی متعلق به ۴۰میلیون سال پیش، هاگهایی باکتریایی استخراج کردند. هاگها بهصورت موفقیتآمیزی رشد کردند، و مشخص شد باکتریهای حاصل، خویشاوند باکتری موجود در رودۀ زنبور امروزی است که به گوارش زنبور کمک میکنند.
مخاطرات و محافظت. کمشدن جمعیت زنبورهای عسل در دنیا بهواقع با انتشار کنۀ انگل rarroa مرتبط است. این کنه، که ناقل بیماری است، خود را به شکم زنبور میچسباند و شیرۀ بدن جانور را میمکد، به محفظههای تخم حمله، و از نوزادن نیز تغذیه میکند. بهاینسبب، زنبورداران در قسمتهایی از امریکا و برخی کشورهای اروپایی مجبور شدند ۸۰ درصد کندوهایشان را در دهۀ ۱۹۹۰ ازبین ببرند. مؤسسۀ کشاورزی امریکا تولید زنبورهای عسل مقاوم به این کنه را شروع کرده است.
یافتههای جدید. در ۱۹۹۷، جنس جدیدی از زنبور بدون نیش در امریکای مرکزی یافت شد. جنس Meliwillea در ارتفاعات ۱,۴۰۰ تا ۲,۷۰۰متری، در جنگلهای انبوه کوستاریکا[۱۰] و پاناما یافت میشود.