زندگی نامه
زندگینامه (biography)
نوشته یا اثری دربارۀ شرح احوال و زندگی یک شخصیت، بر پایۀ واقعیت و بهیاری اسناد، مدارک، خاطرات و شواهد موجود. اگر زندگینامه را خود شخص نوشته باشد آن را زندگینامۀ خودنوشت میگویند. زندگینامه ممکن است صرفاً شامل جزئیاتِ مبتنیبر واقعیتهای زندگی شخص باشد که بهترتیب رویدادها بازگو میشود، اما معمولاً موضوع تفسیر و دقت تاریخی نیز قرار میگیرد، و اگر آراسته به پیرایههای هنری باشد به ادبیات نزدیک میشود. پیشینۀ زندگینامهنویسی به روزگار باستان بازمیگردد. کتیبههای برجایمانده از تمدنهای مصر، بینالنهرین و ایران از نخستین نمونههای زندگینامهنویسی بهشمار میروند؛ کتیبۀ داریوش اول هخامنشی در بیستون نمونهای از زندگینامۀ خودنوشت است. آغازگر زندگینامهنویسی در اروپا ایون، مورخ یونانی (قرن ۵پم)، است که زندگینامۀ برخی از شخصیتهای برجستۀ معاصر خود را نوشت، اگرچه امروزه فقط صفحاتی از آنها باقی مانده است. زندگینامهنویسی در اروپا تا تجزیۀ امپراتوری روم در قرن ۵م رونق داشت. از زندگینامهنویسان دورۀ باستان میتوان سوما ـ چیین (۱۴۵ـ۸۷پم) معروف به هردوتِ چین، پلوتارکِ و گزنفون یونانی، کورنلیوس نپوس، گایوس سوئنونیوس و یوبلیوس کورنلیوسِ رومی را نام برد. با گسترش و رواج مسیحیت در اروپا، توجه به نوشتنِ زندگینامۀ قدیسان بیشتر شد که زندگینامۀ خودنوشت اوگوستین قدیس (۳۵۴ـ۴۳۰م) با نام اعترافات از برجستهترین نمونههای آن است. زندگینامههایی که از این دوره تا دورۀ رنسانس در اروپا پدید آمدند، بهسبب رواج روزافزون مسیحیت و باور عمیق به آن بیشتر شکل مناقبنامه داشتند تا گزارشی از یک زندگی واقعی. در قرون میانه نوعی زندگینامهنویسی شکل گرفت که شرح زندگانی و دلاوریهای شهسواران در جنگهای صلیبی بود؛ افسانۀ نیبلونگن، سرودۀ شاعری اتریشی، نمونهای از چنین زندگینامههایی است. زندگی آنسلم اثر ایدفر، تاریخ فرانکها از اسقف گریگوری توری، و تاریخ کلیسایی ملت انگلیس نوشتۀ قدیس بید ازجمله آثار این دوره با موضوع زندگی واقعی اشخاصاند. مهمترین زندگینامۀ غیردینی قرون میانه، زندگی شارلمانی نوشتۀ آینهارد است. با آغاز دورۀ رنسانس زندگینامهنویسی تحول یافت. در نیمۀ اول قرن ۱۶، زندگینامهنویسانی پیشرو در انگلستان ظهور کردند که سِر تامس مور، ویلیام روپر، و جورج کاوندیش از آن جملهاند. در عهد الیزابت، زندگینامهنویسی با بیاقبالی روبهرو شد، اما در قرنهای ۱۷ و ۱۸ دوباره رونق گرفت و کسانی چون جیمز بازولِ اسکاتلندی آثاری بدیع در این زمینه آفریدند. در قرن ۱۹ نیز زندگینامههای بسیاری در اروپا خلق شد که زندگی شارلوت برونته نوشتۀ الیزابت گسکل و زندگی مهندسان اثر سیموئل اسمایلز اسکاتلندی از مهمترین آنهاست. قرن بیستم شکوفاترین دورۀ زندگینامهنویسی در طول تاریخ است، بهویژه از سالهای پس از جنگ جهانی اول که با خاطرهنویسی همراه شد و با ابتکار زیگموند فروید که خود زندگی لئوناردو داوینچیرا نوشت، تحلیل روانشناسانه و روانکاوانه پا به عرصۀ زندگینامهنویسی گذاشت. از برجستهترین نویسندگان غربی در قرن ۲۰ میتوان الیزابت لانگفورد و لیتن استراچی انگلیسی، امیل لودویگ آلمانی و آلبرت چین امریکایی را نام برد. همچنین، ویلیام منچستر، لئون ایدل، جوزف لَش، و ریچارد اِلمان از دیگر زندگینامهنویسان معروف امریکاییاند. امروزه زندگینامهنویسی از انواع مهم ادبی است که طرفداران و خوانندگان فراوانی یافته است. نخستین کسی که به زندگینامهنویسی اسلامی پرداخت، عبیدالله بن ابراهیم ابورافع بوده که در اثری، فهرستی از یاران امام علی (ع) که در جنگها وی را همراهی کردهاند، فراهم آورده است. از آن پس انواع گوناگونی از زندگینامهها پدید آمد که سبب زندگینامهنویسی اسلامی شد؛ ازجمله کتابهای تراجم احوال (شرح زندگی واقعی اشخاص بدون اغراق) و مناقبنامهها (شرح زندگی اشخاص آمیخته با گزافهگوییها و داستانهای باورنکردنی). زندگینامهنویسی در عرصۀ ادبیات ایرانی ـ اسلامی انواع گوناگونی دارد که سیره، مقتل، نسبنامه، طبقات، مزارات، خاطرات، سفرنامه، زندگینامۀ خودنوشت و زندگینامههای زنان، بزرگان، پادشاهان، وزیران، دیوانسالاران و دیگر شخصیتهای برجسته از مهمترین آنهاست. برخی نمونههای آن عبارتاند از: سرگذشت ابن سینا به قلم خود او، المنقذ من الضلال غزالی، حالات و سخنان ابوسعید ابیالخیر. در ادبیات معاصر ایران زندگینامههای مهمی در دست است که بیشتر به لحاظ تاریخی قابل بررسیاند تا از دیدگاه ادبی؛ ازجمله زندگی شاه عباس نوشته نصرالله فلسفی (۵ جلد)؛ ابومسلم نوشته غلامحسین یوسفی و معمای هویدا نوشته عباس میلانی.