جنگ اسقف ها
جنگ اُسقُفها (Bishops\' Wars)
منازعات چارلز اول[۱]، پادشاه انگلستان، و پروتستانهای اسکاتلند (۱۶۳۸ـ۱۶۴۰) بر سر تلاشهای چارلز برای تحمیل دوبارۀ اقتدار سلطنتی بر کلیسا در اسکاتلند. نام جنگ اسقفها از اسقفهای آرمینیایی ـ پیرو آرمینیوس[۲] و مخالف پروتستانها ـ در انگلستان گرفته شده است که ظاهراً چارلز را به این اقدام وادار میکردند. مناقشه زمانی آغاز شد که اسقف اعظم لود[۳] تلاش کرد تا کتاب دعای جدید کلیسای انگلیکان[۴] را در کلیساهای اسکاتلند رواج دهد. اولینبار که کتاب دعای جدید در ژوئیۀ ۱۶۳۷ در کلیسای اسکاتلند خوانده شد، در ادینبورگ[۵] شورشهایی بهوقوع پیوست. مقاومت اسکاتلندیها سبب شد تا چارلز با صدور فرمانی حمایت خود را از استفاده از کتاب دعای جدید اعلام کند. پروتستانهای اسکاتلند این اقدام را چالشی علیه اعتبار کلیسای خود دانستند و در مارس ۱۶۳۸ با اعلام میثاق ملی[۶] تصمیم گرفتند در برابر تحمیل کتاب دعای جدید چارلز مقاومت کنند. در نوامبر ۱۶۳۸ مجمع عمومی کلیساهای اسکاتلند (کرک)[۷] بدون اجازۀ چارلز در گلاسگو برپا شد و با صدور قطعنامههایی به برکناری اسقفهای اسکاتلند و ردّ کتاب دعای جدید رأی داد. اسکاتلندیها برای جنگ، به بسیجِ نیرو پرداختند و در مارس ۱۶۳۹ شهر ادینبورگ و دیگر شهرهای مهم اسکاتلند را تصرف کردند. چارلز، که مایل نبود با فراخواندن پارلمان انگلستان بودجهای برای جنگ با شورشیان تأمین کند، با شتاب نیروهای خود را بسیج کرد، اما بهوضوح نیروهای چارلز هماورد نیروهای شورشی اسکاتلند نبودند. اولین جنگ اسقفها بیهیچ نبردی در ژوئن ۱۶۳۹ به پیمان بِرویک[۸] منجر شد. با وجود این، اسکاتلندیها همچنان به نافرمانی دربرابر چارلز ادامه دادند، که او پس از خودداری پارلمان کوتاه[۹] از همکاری در آوریل ۱۶۴۰، به ایرلندیها متوسل شده بود. دومین جنگ اسقفها در اوت ۱۶۴۰ با تهاجم نیروهای اسکاتلندی به انگلستان آغاز شد. چارلز در نیوبرن[۱۰] شکست خورد و شهر نیوکاسلـآپانـتاین[۱۱] به اشغال اسکاتلندیها درآمد. چارلز به یورک[۱۲] عقبنشینی و در اکتبر ۱۶۴۰ پیمان ریپون[۱۳] را با اسکاتلندیها امضا کرد. براساس این پیمان، چارلز ناگزیر شد ۳میلیون پوند غرامت به اسکاتلندیها بپردازد، که شش بخش انگلستان را در اشغال داشتند و با انجام اصلاحات در کلیسای انگلستان موافقت کند. چارلز برای پرداخت این تاوان هنگفت، که در سه قسط مقرر شده بود، ناگزیر شد پارلمان طویل[۱۴] را فراخوانَد و تا حدود زیادی به خواستهای آن تن دردهد.