کروکس، ویلیام (۱۸۳۲ـ ۱۹۱۹)
ویلیام کِروکْس William Crookes | |
---|---|
زادروز |
1832م |
درگذشت | 1919م |
ملیت | انگلیسی |
تحصیلات و محل تحصیل | کالج سلطنتی لندن |
شغل و تخصص اصلی | شیمیدان |
شغل و تخصص های دیگر | فیزیکدان |
فعالیتهای مهم | کشف عنصر فلزی تالیوم (1861)، اختراع تابشسنج یا رادیومتر (1875)، ابداع لولۀ کروکس |
لقب | عنوان سر |
گروه مقاله | شیمی و بیوشیمی |
جوایز و افتخارات | دریافت عنوان سر (1897) |
کِروکْس، ویلیام (۱۸۳۲ـ ۱۹۱۹)(Crookes, William)
دانشمند انگلیسی. یافتههایش در شیمی و فیزیک عبارتاند از کشف عنصر فلزی تالیوم[۱] (۱۸۶۱)، اختراع تابشسنج[۲] یا رادیومتر (۱۸۷۵)، و ابداع لولۀ کروکس با خلأ زیاد[۳] که در فنون پرتو ایکس[۴] بهکار میرود. در ۱۸۹۷، عنوان سِر دریافت کرد. تابشسنج از چرخ پرهدار چهارمهرهای تشکیل شده است که درون حباب شیشهای تخلیهشدهای به حالت افقی به تکیهگاهی سوزنی وصل است. یک روی هر پرۀ چرخ سیاهرنگ است، که جاذب خوبی برای گرماست، و سمت دیگر آن براق و نقرهای است، که بازتابندۀ خوبی است. هنگامیکه تابشسنج در نور شدید آفتاب قرار گیرد، چرخ میچرخد. کروکس در لندن زاده شد و در کالج سلطنتی[۵] شیمی خواند. ازنظر مالی مستقل بود و اکثر تحقیقاتش را در آزمایشگاه خود صورت میداد. در ۱۸۵۹، هفتهنامۀ کمیکال نیوز[۶] (اخبار شیمی) را بنیاد نهاد و تا ۱۹۰۶، سردبیر آن بود. طی دهۀ ۱۸۷۰، عبور جریان الکتریکی را از درون لولۀ تخلیهشدهای حاوی گازهای رقیق مطالعه میکرد. بعدها، این لولههای تخلیه[۷] به لولههای کروکس مشهور شدند. در لولههای کروکس، گاز یونیده، (مانند لامپ نئون)، نور ساطع میکند. کروکس هنگام تخلیۀ الکتریکی، فضای بینوری را در نزدیکی کاتد[۸] مشاهده کرد که اکنون فضای تاریک کروکس[۹] نامیده میشود. او جریانِ یونی را باریکۀ مولکولی[۱۰] نامید و نشان داد که چگونه در میدان مغناطیسی منحرف میشود و سایه میاندازد. این امر انتشار باریکۀ مولکولی بهخط مستقیم را ثابت کرد. برخی از موضوعات نوشتههایش عبارتاند از تجزیه و تحلیل شیمیایی، تولید صنعتی شکر از چغندرقند، رنگرزی و چاپ منسوجات، اکسایش[۱۱] پلاتین[۱۲]، ایریدیوم[۱۳]، و رودیوم[۱۴]، کاربرد اسید کاربولیک[۱۵] (فنول) برای گندزدایی در درمان بیماریهای گاوی، منشأ و نحوۀ تشکیل الماس در افریقای جنوبی، کاربرد کودهای مصنوعی[۱۶]، و تولید صنعتی کود از نیتروژن جو. همچنین، مقالاتی دربارۀ روحگرایی نوشت.