داداییسم
دادائیسْم (Dada)
(یا: دادا) جنبش هنری و ادبی که طغیانی بود دربرابر سرخوردگیهای ناشی از جنگ جهانی اول. این جنبش در ۱۹۱۵ آغاز شد و تا ۱۹۲۲ ادامه یافت. دادا هرچند عمر کوتاهی داشت و فقط در چند شهر متمرکز بود (نیویورک تنها مرکز غیراروپایی آن بود)، تأثیر فوقالعادهای از خود برجا گذاشت و موجب شد که جنبشهای هنر پیشتاز، میثاقها و ارزشهای فرهنگی دیرینه را به پرسش گیرند. در مورد چگونگی ساختهشدن واژۀ دادا (که در فرانسه بهمعنای اسب چوبی است) اقوال مختلفی وجود دارد، ولی بیشتر گفته میشود که بهصورت تصادفی از یک فرهنگ لغت گرفته شده است تا بهنوبۀ خود گویای منطقستیزی و قاعدهگریزی واضعانش باشد. دادای اروپایی در زوریخ بهوسیلۀ گروهی از هنرمندان و نویسندگان بنیاد گرفت که ژان آرپ[۱]، مجسمهساز فرانسوی، و تریستان تسارا[۲]، شاعر رومانیایی، از آن جمله بودند. بسیاری از روشنفکران اروپایی در طول جنگ جهانی اول در سوئیس (که در تمام طول جنگ بیطرف باقی ماند) پناه گرفتند و درنتیجه یک فضای هنری زنده و پویا در این کشور بهوجود آمد. مرکز فعالیتهای دادائیستی در سوئیس، کاباره ولتر[۳] بود ـ کلوپ شبانهای که در ۱۹۱۶ بهوسیلۀ هوگو بال[۴]، موسیقیدان و شاعر آلمانی، تأسیس شد. خواندن شعرهای بیمعنا، گاه به تکرار در یک زمان، همراه با موسیقی گوشخراش، ازجمله برنامههای معمول این کاباره بودند. اعمال و رفتار غیرمتعارف در این کلوپ شکایت ساکنان اطراف آن را در پی داشت و درنتیجه در ۱۹۱۷ به اجبار تعطیل گردید. دادا در اواخر جنگ از سوئیس به آلمان گسترش یافت، و بهویژه در برلین و کلن[۵] شکوفا شد. در برلین رنگ سیاسی بهخود گرفت؛ رائول هاوسمان[۶] و جان هارتفیلد[۷]، شخصیتهای پیشگام این نهضت، و دو تن از بزرگترین مبدعان فتومونتاژ[۸] بودند. ایشان به میلیتاریسم[۹] و ناسیونالیسم[۱۰] حمله کردند. ماکس ارنست[۱۱] شخصیت سرآمد دادا در کُلن بود، و یک نمایشگاه دادائیستی ترتیب داد که از بازدیدکنندگان خواسته میشد که با آلات و ابزاری که در اختیارشان قرار میگرفت، اشیای بهنمایش درآمده را تخریب کنند. کورت اشویترس[۱۲] در هانوور[۱۳]، کلاژ[۱۴]هایی پدید آورد و در آنها از آتوآشغال استفاده کرد. گروههای دادا در چند شهر اروپایی دیگر نیز وجود داشتند، لیکن در خارج از آلمان و سوئیس، مهمترین فعالیتهای جنبش، در نیویورک بهوقوع پیوست. نیویورک نیز همزمان با زوریخ به یکی از مراکز فعالیتهای دادائیستی تبدیل شد، و مارسل دوشان[۱۵]، من ری[۱۶] و فرانسیس پیکابیا[۱۷] در زمرۀ فعالان اصلی آن بهشمار میرفتند. دوشان مهمترین، و پیکابیا پرشورترین شخصیتها در میان این هنرمندان بودند. پیکابیا در تکوین اندیشههای دادا بسیار کوشید، بسیار سفر کرد، تا بارسلون و پاریس را با این جنبش آشنا سازد. دادا در پاریس ازجمله حرکتهای مهمی بود که جنبش سوررئالیسم[۱۸] از آن نشأت گرفت، و بهطور رسمی در ۱۹۲۴ آغاز شد. شماری از هنرمندان (ازجمله پیکابیا) در هر دو جنبش سهیم بودند. این دو جنبش در نگرش خردستیزی و واقعیتگریزیشان اتفاق نظر داشتند، با این تفاوت که دادا، نهضتی نهیلیستی[۱۹] بود ولی سوررئالیسم روحیهای مثبتتر داشت.