آتشی، منوچهر (دشتستان بوشهر ۱۳۱۰ـ تهران ۱۳۸۴ش)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(تغییرمسیر از Manouchehr Atashi)

منوچهر آتشی (دشتستان بوشهر ۱۳۱۰ـ تهران ۱۳۸۴ش) Atashi, Manouchehr (1931-2005)

منوچهر آتشی
زادروز دشتستانِ بوشهر ۱۳۱۰ش
درگذشت تهران ۱۳۸۴ش
ملیت ایرانی
تحصیلات و محل تحصیل دبیری زبان انگلیسی
شغل و تخصص اصلی شاعر
مکتب شعر نیمایی
آثار آهنگ دیگر (تهران، ۱۳۳۹ش)؛ باران برگ ذوق (تهران، ۱۳۸۰ش، مجموعه غزل ها)؛ ترجمه فونتامارا (اینیاتسیوسیلونه، تهران، ۱۳۴۷ش)
گروه مقاله ادبیات فارسی
منوچهر آتشی
منوچهر آتشی

(نام مستعار: م. سورنا؛ م. دهرودی) شاعر ایرانی. آتشی پس از شاعرانی چون شاملو و اخوان ثالث در شمار دومین گروهی است که به جریان شعر نو (نیمایی) پیوست. پس از تحصیلات ابتدایی و دورۀ اوّل متوسطه، در دانشسرای مقدماتی شیراز و دانشسرای عالی تهران، رشتۀ دبیری زبان انگلیسی، به تحصیل پرداخت. سال‌هایی چند را به معلمی و دبیری در بوشهر، قزوین و تهران گذرانید و سرانجام به انتشارات رادیو ـ تلویزیون ملی ایران انتقال یافت و به قلمزنی و ویراستاری در مجله‌های تماشا و سروش پرداخت. در ۱۳۶۰ بازنشسته شد و در بازگشت به زادگاهش، به کار در دو شرکت مشاوره و ساختمانی مشغول شد.

آتشی در واپسین دهۀ عمر، به ترتیب، در دو روزنامۀ محلی آیینۀ جنوب، نسیم جنوب (بوشهر) و مجلۀ ادبی کارنامه به تکاپوهای فرهنگی پرداخت. وی از اواخر دهۀ ۱۳۳۰ با مجموعۀ آهنگ دیگر (تهران، ۱۳۳۹)، که شعرهایی نو سنت‌گرایانه و نوگرایانه بود، شناخته شد؛ نمادگرایی‌های معمول شعر جدید فارسی در این مجموعه با جغرافیای اقلیمی جنوب آمیختگی دارد. زبان شاعر زبانی حماسی بود. این زبان، رفته‌رفته، با انعطاف بخشیده‌شدن به وزن‌های نیمایی، به‌سوی زبانی غنایی پیش رفت. آتشی براثر حملۀ قلبی درگذشت و در جوار یکی از دلیران تنگستانی، شیخ حسین چاکوتاهی، در اطراف بوشهر به‌ خاک سپرده شد. آتشی در برکشیدن جریاناتی چون شعر ناب و شعر دیگر که مرکزیتشان استان‌های جنوب شرقی ایران بوده نقش مهمی داشته است.

دفترهای متعددی از شعرهای او نشر یافته است. ازجملۀ آن‌هاست: آواز خاک (تهران، ۱۳۴۶)؛ دیدار در فلق (تهران، ۱۳۴۸)، گزینۀ اشعار (تهران، ۱۳۶۵)، وصف گل‌سوری (تهران، ۱۳۷۰)، حادثه در بامداد (تهران، ۱۳۸۰)، باران برگ ذوق (تهران، ۱۳۸۰، مجموعۀ غزل‌ها). گذشته از آثار تحلیلی متعدد دربارۀ شعر معاصر، که در مجله‌های فرهنگی و ادبی پراکنده است، ترجمه‌هایی مانند فونتامارا (اینیاتسیو سیلونه، تهران، ۱۳۴۷) و لنین (ولادیمیر ولادیمیرویچ مایاکوفسکی، تهران، ۱۳۵۹) نیز از او در دست است.