موسیقی برنامه ای: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
موسیقی برنامهای (programme music) | موسیقی برنامهای (programme music) | ||
موسیقی سازی که داستانی را بیان کند، صحنه یا تابلویی را به تصویر کشد، یا یک اندیشۀ ادبی یا فلسفی را شرح دهد. این اصطلاح را نخستینبار فرانتس لیست<ref>Franz Liszt</ref> در قرن ۱۹ بهکار برد، یعنی زمانی که موسیقی برنامهای میان آهنگسازان رمانتیک محبوبیت خاصی داشت (← [[رمانتیسم_(موسیقی)|رمانتیسم_(موسیقی)]])، اما پیش از آن دوران نیز آثار توصیفی زیادی ساخته شده بودند، ازجمله کنسرتوهای ''چهارفصل''<ref>''Four Seasons''</ref> از آنتونیو ویوالدی<ref>Antonio Vivaldi </ref>، سمفونیهای ''اروئیکا''<ref>Eroica </ref> و ''پاستورال''<ref>''Pastoral''</ref> اثر بتهوون، ''اوورتور هبریدز (غار فینگال)''<ref>''Hebrides Overture (Fingal’s Cave)''</ref> اثر فلیکس مندلسون<ref>Felix Mendelssohn </ref>، و بعدها پوئم سمفونیکهای لیست و ریشارد اشتراوس<ref>Richard Strauss </ref>. | موسیقی سازی که داستانی را بیان کند، صحنه یا تابلویی را به تصویر کشد، یا یک اندیشۀ ادبی یا فلسفی را شرح دهد. این اصطلاح را نخستینبار [[لیست، فرانتس (۱۸۱۱ـ۱۸۸۶)|فرانتس لیست]]<ref>Franz Liszt</ref> در قرن ۱۹ بهکار برد، یعنی زمانی که موسیقی برنامهای میان آهنگسازان رمانتیک محبوبیت خاصی داشت (← [[رمانتیسم_(موسیقی)|رمانتیسم_(موسیقی)]])، اما پیش از آن دوران نیز آثار توصیفی زیادی ساخته شده بودند، ازجمله کنسرتوهای ''چهارفصل''<ref>''Four Seasons''</ref> از [[ویوالدی، آنتونیو (۱۶۷۸ـ۱۷۴۱)|آنتونیو ویوالدی]]<ref>Antonio Vivaldi </ref>، سمفونیهای ''اروئیکا''<ref>Eroica </ref> و ''[[پاستورال]]''<ref>''Pastoral''</ref> اثر [[بتهوون، لودویگ وان (۱۷۷۰ـ۱۸۲۷)|بتهوون]]، ''اوورتور هبریدز (غار فینگال)''<ref>''Hebrides Overture (Fingal’s Cave)''</ref> اثر [[مندلسون (بارتولدی)، فلیکس (۱۸۰۹ـ۱۸۴۷)|فلیکس مندلسون]]<ref>Felix Mendelssohn </ref>، و بعدها پوئم سمفونیکهای لیست و [[اشتراوس، ریشارد (۱۸۶۴ـ۱۹۴۹)|ریشارد اشتراوس]]<ref>Richard Strauss </ref>. | ||
'''موسیقی روایی و توصیفی.''' لیست عبارت «موسیقی برنامهای» را در میانۀ قرن ۱۹ رایج کرد و ابتدا آن را بهمعنای موسیقیای بهکار برد که مقدمهاش یک «برنامه» باشد و اندیشهای شاعرانه را بیان (نه توصیف) کند. اما امروزه این اصطلاح به موسیقی سازی خالصی اطلاق میشود که برمبنای یک موضوع ادبی، تجسمی، تاریخی، زندگینامهای، زندگینامۀ خود نوشت، یا هر موضوع خارج از محدودۀ موسیقی ساخته شود، برعکس موسیقی محض که معنا و مفهومی سراپا انتزاعی دارد. عنصر برنامهای این موسیقی ممکن است فقط به عنوانی توصیفی محدود باشد که آهنگساز برای ایجاد حالوهوایی خاص به آن داده، یا این که شرح بسیار دقیقتری از یک صحنه یا داستان را در خود داشته باشد. اما اغلب بههیچعنوان نمیتوان شرح و تفصیل یک صحنه را از واکنش آهنگساز نسبت به آن تشخیص داد. | '''موسیقی روایی و توصیفی.''' لیست عبارت «موسیقی برنامهای» را در میانۀ قرن ۱۹ رایج کرد و ابتدا آن را بهمعنای موسیقیای بهکار برد که مقدمهاش یک «برنامه» باشد و اندیشهای شاعرانه را بیان (نه توصیف) کند. اما امروزه این اصطلاح به موسیقی سازی خالصی اطلاق میشود که برمبنای یک موضوع ادبی، تجسمی، تاریخی، زندگینامهای، زندگینامۀ خود نوشت، یا هر موضوع خارج از محدودۀ موسیقی ساخته شود، برعکس موسیقی محض که معنا و مفهومی سراپا انتزاعی دارد. عنصر برنامهای این موسیقی ممکن است فقط به عنوانی توصیفی محدود باشد که آهنگساز برای ایجاد حالوهوایی خاص به آن داده، یا این که شرح بسیار دقیقتری از یک صحنه یا داستان را در خود داشته باشد. اما اغلب بههیچعنوان نمیتوان شرح و تفصیل یک صحنه را از واکنش آهنگساز نسبت به آن تشخیص داد. | ||
'''موسیقی برنامهای.''' نخستین توصیف موسیقایی کنشها و رویدادها از قدیمیترین دورانها وجود داشته است. یکی از نخستین دورانهای شکوفایی موسیقی برنامهای واقعی در انگلستان عصر الیزابت<ref>Elizabethan </ref> را آهنگسازان ویرژینال شکل دادند، که اغلب موسیقیشان یکسره توصیفی بود. عنوانهایی همچون ''رویا''<ref>''Dream''</ref> اثر جایلز فارنابی<ref>Giles Farnaby </ref>، ''خودم''<ref>''Myself''</ref> و ''همگی دمها بالا''<ref>''Up Tails All''</ref> اثر دکتر بال<ref>Doctor Bull </ref> نمونههایی از این گونهاند. این سنت با موسیقی هارپسیکوردنوازان فرانسوی، بهخصوص فرانسوآ کوپرَن<ref>François Couperin </ref> و ژان ـ فیلیپ رامو<ref>Jean-Philippe Rameau </ref>، تا میانۀ قرن ۱۸ نیز بهخوبی دوام آورد، و آهنگسازان آلمانی همچون یوهان کونائو<ref>Johann Kuhnau </ref> نیز، که ''سوناتهای انجیلی''<ref>''Biblical Sonatas''</ref>اش مطابق با نظر لیست، «برنامهای» بودند و پیش از هرکدام خلاصهای از موضوع موسیقی آمده بود، در این کار نقش داشتند. | '''موسیقی برنامهای.''' نخستین توصیف موسیقایی کنشها و رویدادها از قدیمیترین دورانها وجود داشته است. یکی از نخستین دورانهای شکوفایی موسیقی برنامهای واقعی در [[انگلستان]] عصر الیزابت<ref>Elizabethan </ref> را آهنگسازان ویرژینال شکل دادند، که اغلب موسیقیشان یکسره توصیفی بود. عنوانهایی همچون ''رویا''<ref>''Dream''</ref> اثر جایلز فارنابی<ref>Giles Farnaby </ref>، ''خودم''<ref>''Myself''</ref> و ''همگی دمها بالا''<ref>''Up Tails All''</ref> اثر دکتر بال<ref>Doctor Bull </ref> نمونههایی از این گونهاند. این سنت با موسیقی هارپسیکوردنوازان فرانسوی، بهخصوص [[کوپرن، فرانسوای کبیر (۱۶۶۸ـ۱۷۳۳)|فرانسوآ کوپرَن]]<ref>François Couperin </ref> و [[رامو، ژان فیلیپ (۱۶۸۳ـ۱۷۶۴)|ژان ـ فیلیپ رامو]]<ref>Jean-Philippe Rameau </ref>، تا میانۀ قرن ۱۸ نیز بهخوبی دوام آورد، و آهنگسازان آلمانی همچون یوهان کونائو<ref>Johann Kuhnau </ref> نیز، که ''سوناتهای انجیلی''<ref>''Biblical Sonatas''</ref>اش مطابق با نظر لیست، «برنامهای» بودند و پیش از هرکدام خلاصهای از موضوع موسیقی آمده بود، در این کار نقش داشتند. | ||
'''موضوعهای رایج.''' از نخستین شکلهای رایج این موسیقی نوع جنگی آن بود، که برای تجسمبخشیدن به سروصدای نبرد از صداهای موسیقایی بهره میبرد، و از نمونههای اولیهاش | '''موضوعهای رایج.''' از نخستین شکلهای رایج این موسیقی نوع جنگی آن بود، که برای تجسمبخشیدن به سروصدای نبرد از صداهای موسیقایی بهره میبرد، و از نمونههای اولیهاش ''شانس'' و ''نبرد''<ref>''La Bataille''</ref> (۱۵۲۹) ساختۀ [[ژانکن، کلمان (ح ۱۴۷۲م ـ ح ۱۵۶۰)|کلمان ژانکن]]<ref>Clement Janequin</ref> است. این سنت با قطعههای مخصوص هارپسیکورد، مثل نبرد [[برد، ویلیام (۱۵۴۳ـ۱۶۲۳)|ویلیام بِرد]]<ref>William Byrd </ref>، و در قرن ۱۹ با نمونههایی همچون ''سمفونی جنگ''<ref>Battle Symphony </ref> اثر بتهوون و [[اوورتور]] ۱۸۱۲<ref>left: | ||
1812 Overture</ref> اثر چایکوفسکی<ref>Tchaikovsky </ref> ادامه یافت. یکی دیگر از موضوعهای پرطرفدار برای موسیقی توصیفی، بازنمودهایی از طبیعت در فرمهای مختلف موسیقایی بوده است. ''چهارفصل'' ویوالدی، سمفونی ''پاستورال'' بتهوون، و ''دریا''<ref>''La Mer''</ref> اثر کلود دبوسی<ref>Claude Debussy </ref> شاید از معروفترین نمونههای این گونهاند. | 1812 Overture</ref> اثر [[چایکوفسکی، پیوتر ایلیچ (۱۸۴۰ـ۱۸۹۳)|چایکوفسکی]]<ref>Tchaikovsky </ref> ادامه یافت. یکی دیگر از موضوعهای پرطرفدار برای موسیقی توصیفی، بازنمودهایی از طبیعت در فرمهای مختلف موسیقایی بوده است. ''چهارفصل'' ویوالدی، سمفونی ''پاستورال'' بتهوون، و ''دریا''<ref>''La Mer''</ref> اثر [[دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)|کلود دبوسی]]<ref>Claude Debussy </ref> شاید از معروفترین نمونههای این گونهاند. | ||
'''پوئم سمفونیک.''' در قرن ۱۹، آهنگسازانی همچون هکتور برلیوز<ref>Hector Berlioz </ref> مفهوم سمفونی را از منظر بتهوون یک گام پیش بردند، و سمفونی برنامهای رمانتیک را پدید آوردند. این نوع سمفونی با وجود فرم کلاسیک و سنت انتزاعی خود، چارچوبی فراهم کرد که آهنگسازان رمانتیک میتوانستند انواع و اقسام ایدههای خارج از قلمرو موسیقی را در آن بگنجانند. استفادۀ برلیوز از یک ''ایده ثابت (ایده فیکس''<ref>''ideé fixe''</ref>'')'' برای تجسم شخصیتها در سمفونی ''هارولد در ایتالیا''<ref>''Harold in Italy''</ref> و''سمفونی فانتاستیک''<ref>''Symphonie Fantastique''</ref> راه را برای تکامل پوئم سمفونیک و بهکارگیری لایتموتیف واگنری در آن هموار کرد. پوئم سمفونیک در نیمۀ دوم قرن ۱۹ فرمی پرطرفدار شد و توجه لیست و اشتراوس را بهخود جلب کرد. در قرن ۲۰، موسیقی برنامهای با ظهور نئوکلاسیسیسم و سریالیسم برای مدتی محبوبیت خود را تا حدی از دست داد، و حتی کمتر از موسیقی محض، جدی قلمداد شد، اما جذابیت و گیرایی آن برای مردم هرگز از میان نرفت. | '''پوئم سمفونیک.''' در قرن ۱۹، آهنگسازانی همچون [[برلیوز، هکتور (۱۸۰۳ـ۱۸۶۹)|هکتور برلیوز]]<ref>Hector Berlioz </ref> مفهوم سمفونی را از منظر بتهوون یک گام پیش بردند، و سمفونی برنامهای رمانتیک را پدید آوردند. این نوع سمفونی با وجود فرم کلاسیک و سنت انتزاعی خود، چارچوبی فراهم کرد که آهنگسازان رمانتیک میتوانستند انواع و اقسام ایدههای خارج از قلمرو موسیقی را در آن بگنجانند. استفادۀ برلیوز از یک ''ایده ثابت (ایده فیکس''<ref>''ideé fixe''</ref>'')'' برای تجسم شخصیتها در سمفونی ''هارولد در ایتالیا''<ref>''Harold in Italy''</ref> و ''سمفونی فانتاستیک''<ref>''Symphonie Fantastique''</ref> راه را برای تکامل پوئم سمفونیک و بهکارگیری لایتموتیف واگنری در آن هموار کرد. پوئم سمفونیک در نیمۀ دوم قرن ۱۹ فرمی پرطرفدار شد و توجه لیست و اشتراوس را بهخود جلب کرد. در قرن ۲۰، موسیقی برنامهای با ظهور نئوکلاسیسیسم و [[سریالیسم]] برای مدتی محبوبیت خود را تا حدی از دست داد، و حتی کمتر از موسیقی محض، جدی قلمداد شد، اما جذابیت و گیرایی آن برای مردم هرگز از میان نرفت. | ||
'''پیوند با هنرهای دیگر.''' از آنجا که موسیقی برنامهای در تلاش برای انتقال اندیشههای خارج از قلمرو موسیقی ساخته میشود، اغلب با دیگر نظامهای هنری ارتباط مییابد، و منبع الهام آن ممکن است در مقولههایی مانند ادبیات یا نقاشی باشد. موسیقی بهخصوص در دوران رمانتیک در عرصههایی خارج از قالبهای سنتی خود، بهدنبال منبع الهام میگشت چون هدف هنرمند بیان اندیشهها و احساسات شخصی خودش شده بود، مفهوم کلاسیک زیبایی قالبی انتزاعی دیگر کاربردی نداشت و بیشتر به هنرهای دیگر رومیآورد. سنت ادبی در بریتانیا و آلمان آشکارا منبع الهام دانسته میشود، در حالی که در فرانسه و ایتالیا بیشتر به نقاشی و مجسمهسازی توجه نشان میدهند. | '''پیوند با هنرهای دیگر.''' از آنجا که موسیقی برنامهای در تلاش برای انتقال اندیشههای خارج از قلمرو موسیقی ساخته میشود، اغلب با دیگر نظامهای هنری ارتباط مییابد، و منبع الهام آن ممکن است در مقولههایی مانند ادبیات یا نقاشی باشد. موسیقی بهخصوص در دوران رمانتیک در عرصههایی خارج از قالبهای سنتی خود، بهدنبال منبع الهام میگشت چون هدف هنرمند بیان اندیشهها و احساسات شخصی خودش شده بود، مفهوم کلاسیک زیبایی قالبی انتزاعی دیگر کاربردی نداشت و بیشتر به هنرهای دیگر رومیآورد. سنت ادبی در بریتانیا و آلمان آشکارا منبع الهام دانسته میشود، در حالی که در [[فرانسه]] و [[ایتالیا]] بیشتر به نقاشی و مجسمهسازی توجه نشان میدهند. | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۳۷
موسیقی برنامهای (programme music)
موسیقی سازی که داستانی را بیان کند، صحنه یا تابلویی را به تصویر کشد، یا یک اندیشۀ ادبی یا فلسفی را شرح دهد. این اصطلاح را نخستینبار فرانتس لیست[۱] در قرن ۱۹ بهکار برد، یعنی زمانی که موسیقی برنامهای میان آهنگسازان رمانتیک محبوبیت خاصی داشت (← رمانتیسم_(موسیقی))، اما پیش از آن دوران نیز آثار توصیفی زیادی ساخته شده بودند، ازجمله کنسرتوهای چهارفصل[۲] از آنتونیو ویوالدی[۳]، سمفونیهای اروئیکا[۴] و پاستورال[۵] اثر بتهوون، اوورتور هبریدز (غار فینگال)[۶] اثر فلیکس مندلسون[۷]، و بعدها پوئم سمفونیکهای لیست و ریشارد اشتراوس[۸].
موسیقی روایی و توصیفی. لیست عبارت «موسیقی برنامهای» را در میانۀ قرن ۱۹ رایج کرد و ابتدا آن را بهمعنای موسیقیای بهکار برد که مقدمهاش یک «برنامه» باشد و اندیشهای شاعرانه را بیان (نه توصیف) کند. اما امروزه این اصطلاح به موسیقی سازی خالصی اطلاق میشود که برمبنای یک موضوع ادبی، تجسمی، تاریخی، زندگینامهای، زندگینامۀ خود نوشت، یا هر موضوع خارج از محدودۀ موسیقی ساخته شود، برعکس موسیقی محض که معنا و مفهومی سراپا انتزاعی دارد. عنصر برنامهای این موسیقی ممکن است فقط به عنوانی توصیفی محدود باشد که آهنگساز برای ایجاد حالوهوایی خاص به آن داده، یا این که شرح بسیار دقیقتری از یک صحنه یا داستان را در خود داشته باشد. اما اغلب بههیچعنوان نمیتوان شرح و تفصیل یک صحنه را از واکنش آهنگساز نسبت به آن تشخیص داد.
موسیقی برنامهای. نخستین توصیف موسیقایی کنشها و رویدادها از قدیمیترین دورانها وجود داشته است. یکی از نخستین دورانهای شکوفایی موسیقی برنامهای واقعی در انگلستان عصر الیزابت[۹] را آهنگسازان ویرژینال شکل دادند، که اغلب موسیقیشان یکسره توصیفی بود. عنوانهایی همچون رویا[۱۰] اثر جایلز فارنابی[۱۱]، خودم[۱۲] و همگی دمها بالا[۱۳] اثر دکتر بال[۱۴] نمونههایی از این گونهاند. این سنت با موسیقی هارپسیکوردنوازان فرانسوی، بهخصوص فرانسوآ کوپرَن[۱۵] و ژان ـ فیلیپ رامو[۱۶]، تا میانۀ قرن ۱۸ نیز بهخوبی دوام آورد، و آهنگسازان آلمانی همچون یوهان کونائو[۱۷] نیز، که سوناتهای انجیلی[۱۸]اش مطابق با نظر لیست، «برنامهای» بودند و پیش از هرکدام خلاصهای از موضوع موسیقی آمده بود، در این کار نقش داشتند.
موضوعهای رایج. از نخستین شکلهای رایج این موسیقی نوع جنگی آن بود، که برای تجسمبخشیدن به سروصدای نبرد از صداهای موسیقایی بهره میبرد، و از نمونههای اولیهاش شانس و نبرد[۱۹] (۱۵۲۹) ساختۀ کلمان ژانکن[۲۰] است. این سنت با قطعههای مخصوص هارپسیکورد، مثل نبرد ویلیام بِرد[۲۱]، و در قرن ۱۹ با نمونههایی همچون سمفونی جنگ[۲۲] اثر بتهوون و اوورتور ۱۸۱۲[۲۳] اثر چایکوفسکی[۲۴] ادامه یافت. یکی دیگر از موضوعهای پرطرفدار برای موسیقی توصیفی، بازنمودهایی از طبیعت در فرمهای مختلف موسیقایی بوده است. چهارفصل ویوالدی، سمفونی پاستورال بتهوون، و دریا[۲۵] اثر کلود دبوسی[۲۶] شاید از معروفترین نمونههای این گونهاند.
پوئم سمفونیک. در قرن ۱۹، آهنگسازانی همچون هکتور برلیوز[۲۷] مفهوم سمفونی را از منظر بتهوون یک گام پیش بردند، و سمفونی برنامهای رمانتیک را پدید آوردند. این نوع سمفونی با وجود فرم کلاسیک و سنت انتزاعی خود، چارچوبی فراهم کرد که آهنگسازان رمانتیک میتوانستند انواع و اقسام ایدههای خارج از قلمرو موسیقی را در آن بگنجانند. استفادۀ برلیوز از یک ایده ثابت (ایده فیکس[۲۸]) برای تجسم شخصیتها در سمفونی هارولد در ایتالیا[۲۹] و سمفونی فانتاستیک[۳۰] راه را برای تکامل پوئم سمفونیک و بهکارگیری لایتموتیف واگنری در آن هموار کرد. پوئم سمفونیک در نیمۀ دوم قرن ۱۹ فرمی پرطرفدار شد و توجه لیست و اشتراوس را بهخود جلب کرد. در قرن ۲۰، موسیقی برنامهای با ظهور نئوکلاسیسیسم و سریالیسم برای مدتی محبوبیت خود را تا حدی از دست داد، و حتی کمتر از موسیقی محض، جدی قلمداد شد، اما جذابیت و گیرایی آن برای مردم هرگز از میان نرفت.
پیوند با هنرهای دیگر. از آنجا که موسیقی برنامهای در تلاش برای انتقال اندیشههای خارج از قلمرو موسیقی ساخته میشود، اغلب با دیگر نظامهای هنری ارتباط مییابد، و منبع الهام آن ممکن است در مقولههایی مانند ادبیات یا نقاشی باشد. موسیقی بهخصوص در دوران رمانتیک در عرصههایی خارج از قالبهای سنتی خود، بهدنبال منبع الهام میگشت چون هدف هنرمند بیان اندیشهها و احساسات شخصی خودش شده بود، مفهوم کلاسیک زیبایی قالبی انتزاعی دیگر کاربردی نداشت و بیشتر به هنرهای دیگر رومیآورد. سنت ادبی در بریتانیا و آلمان آشکارا منبع الهام دانسته میشود، در حالی که در فرانسه و ایتالیا بیشتر به نقاشی و مجسمهسازی توجه نشان میدهند.
- ↑ Franz Liszt
- ↑ Four Seasons
- ↑ Antonio Vivaldi
- ↑ Eroica
- ↑ Pastoral
- ↑ Hebrides Overture (Fingal’s Cave)
- ↑ Felix Mendelssohn
- ↑ Richard Strauss
- ↑ Elizabethan
- ↑ Dream
- ↑ Giles Farnaby
- ↑ Myself
- ↑ Up Tails All
- ↑ Doctor Bull
- ↑ François Couperin
- ↑ Jean-Philippe Rameau
- ↑ Johann Kuhnau
- ↑ Biblical Sonatas
- ↑ La Bataille
- ↑ Clement Janequin
- ↑ William Byrd
- ↑ Battle Symphony
- ↑ left: 1812 Overture
- ↑ Tchaikovsky
- ↑ La Mer
- ↑ Claude Debussy
- ↑ Hector Berlioz
- ↑ ideé fixe
- ↑ Harold in Italy
- ↑ Symphonie Fantastique