مورگان، لوئیس هنری: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | |||
|عنوان = لوئیس هنری مورگان | |||
|عنوان = | |||
|نام =Lewis Henry Morgan | |نام =Lewis Henry Morgan | ||
|نام دیگر= | |نام دیگر= | ||
| خط ۱۳: | خط ۱۲: | ||
|محل زندگی= | |محل زندگی= | ||
|تحصیلات و محل تحصیل=تحصیل حقوق در راچستر نیویورک | |تحصیلات و محل تحصیل=تحصیل حقوق در راچستر نیویورک | ||
| شغل و تخصص اصلی = | | شغل و تخصص اصلی =انسانشناس | ||
|شغل و تخصص های دیگر= | |شغل و تخصص های دیگر= | ||
|سبک = | |سبک = | ||
| خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
|سمت = | |سمت = | ||
|جوایز و افتخارات = | |جوایز و افتخارات = | ||
|آثار = | |آثار =نظامهای هم خونی و وصلت (۱۸۷۱م) | ||
|خویشاوندان سرشناس = | |خویشاوندان سرشناس = | ||
|گروه مقاله = | |گروه مقاله =مردمشناسی | ||
|دوره = | |دوره = | ||
|فعالیت های مهم = | |فعالیت های مهم = | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}} | }} | ||
مورگان، لوئیس هنری (۱۸۱۸ـ۱۸۸۱)(Morgan, Lewis Henry)<br/> [[File:38476800.jpg|thumb|لوئیس هنری مورگان ]]انسانشناس امریکایی. از نخستین پژوهشگرانی بود که به مطالعۀ نظامهای خویشاوندی سرخپوستان امریکا پرداخت. مطالعات خود را بهویژه بر تاریخ، سازمان اجتماعی و فرهنگ سرخپوستان آیروکویی<ref>Iroquois </ref>، ازجمله بر قبیلۀ سِنِکا<ref>Seneca </ref>، قبیلهای که در ۱۸۴۶ او را به عضویت خود پذیرفت، متمرکز کرد. نتایج مطالعات او دربارۀ سِنِکاها در ۱۸۵۱ با نام ''اتحادیۀ قبایل آیروکویی''<ref>''League of the Iroquois''</ref> منتشر شد. مورگان در ۱۸۵۶ پژوهش گستردهای را در زمینۀ واژگان خویشاوندیِ رایج بین آیروکویی آغاز کرد. مورگان با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که منشأ سرخپوستان امریکا احتمالاً آسیایی بوده است. او در کتاب ''نظامهای همخونی و وصلت''<ref>''Systems of Consanguinity and Affinity''</ref> (۱۸۷۱) تلاش کرد که نظامهای خویشاوندی را طبقهبندی کند. همچنین، با تفسیر واژگان خویشاوندیِ سرخپوستان، نظریهای تطبیقی درخصوص تطور شکلهای خانواده عرضه کرد. پس از تحصیل در رشتۀ حقوق در راچستر<ref>Rochester</ref> نیویورک در همین زمینه مشغول به کار شد، اما بعد به انسانشناسی روآورد. در ۱۸۷۲ نخستین اثر انسانشناختی را دربارۀ نظام خویشاوندی در استرالیا منتشر کرد. در کتاب ''جامعۀ باستان''<ref>''Ancient Society''</ref> (۱۸۷۷) خط سیر تحول نهادهای اجتماعی را از دورهای که او آن را دوران توحش<ref>savagery </ref> مینامید تا دوران بربریت<ref>barbarism </ref> و سرانجام تا تمدن ترسیم کرد و تلاش کرد تا نشان دهد که میان توسعه و رشد تکنولوژیک و میزان رشد فرهنگ در هر جامعه رابطهای معنادار وجود دارد. کارل مارکس<ref>Karl Marx </ref> و فریدریش انگلس<ref>Friedrich Engels </ref>، به نظریات مورگان و تأکید او بر نقش مالکیت در تطور فرهنگ و نیز نقش تغییرات فرهنگی در دگرگونی زندگی انسانها علاقهمند شدند. انگلس کتاب ''منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت''<ref>''Origin of the Family, Private Property and the State''</ref> (۱۸۸۴) را تحت تأثیر ''جامعۀ باستان'' تألیف کرد. | |||
انسانشناس امریکایی. از نخستین پژوهشگرانی بود که به مطالعۀ نظامهای خویشاوندی سرخپوستان امریکا پرداخت. مطالعات خود را بهویژه بر تاریخ، سازمان اجتماعی و فرهنگ سرخپوستان آیروکویی<ref>Iroquois </ref>، ازجمله بر قبیلۀ سِنِکا<ref>Seneca </ref>، قبیلهای که در ۱۸۴۶ او را به عضویت خود پذیرفت، متمرکز کرد. نتایج مطالعات او دربارۀ سِنِکاها در ۱۸۵۱ با نام ''اتحادیۀ قبایل آیروکویی''<ref>''League of the Iroquois''</ref> منتشر شد. مورگان در ۱۸۵۶ پژوهش گستردهای را در زمینۀ واژگان خویشاوندیِ رایج بین آیروکویی آغاز کرد. مورگان با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که منشأ سرخپوستان امریکا احتمالاً آسیایی بوده است. او در کتاب ''نظامهای همخونی و وصلت''<ref>''Systems of Consanguinity and Affinity''</ref> (۱۸۷۱) تلاش کرد که نظامهای خویشاوندی را طبقهبندی کند. همچنین، با تفسیر واژگان خویشاوندیِ سرخپوستان، نظریهای تطبیقی درخصوص تطور شکلهای خانواده عرضه کرد. پس از تحصیل در رشتۀ حقوق در راچستر<ref>Rochester</ref> نیویورک در همین زمینه مشغول به کار شد، اما بعد به انسانشناسی روآورد. در ۱۸۷۲ نخستین اثر انسانشناختی را دربارۀ نظام خویشاوندی در استرالیا منتشر کرد. در کتاب ''جامعۀ باستان''<ref>''Ancient Society''</ref> (۱۸۷۷) خط سیر تحول نهادهای اجتماعی را از دورهای که او آن را دوران توحش<ref>savagery </ref> مینامید تا دوران بربریت<ref>barbarism </ref> و سرانجام تا تمدن ترسیم کرد و تلاش کرد تا نشان دهد که میان توسعه و رشد تکنولوژیک و میزان رشد فرهنگ در هر جامعه رابطهای معنادار وجود دارد. کارل مارکس<ref>Karl Marx </ref> و فریدریش انگلس<ref>Friedrich Engels </ref>، به نظریات مورگان و تأکید او بر نقش مالکیت در تطور فرهنگ و نیز نقش تغییرات فرهنگی در دگرگونی زندگی انسانها علاقهمند شدند. انگلس کتاب''منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت''<ref>''Origin of the Family, Private Property and the State''</ref> (۱۸۸۴) را تحت تأثیر ''جامعۀ باستان'' تألیف کرد. | |||
| | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۲۱
| لوئیس هنری مورگان Lewis Henry Morgan | |
|---|---|
| زادروز |
۱۸۱۸م |
| درگذشت | ۱۸۸۱م |
| ملیت | امریکایی |
| تحصیلات و محل تحصیل | تحصیل حقوق در راچستر نیویورک |
| شغل و تخصص اصلی | انسانشناس |
| آثار | نظامهای هم خونی و وصلت (۱۸۷۱م) |
| گروه مقاله | مردمشناسی |
مورگان، لوئیس هنری (۱۸۱۸ـ۱۸۸۱)(Morgan, Lewis Henry)

انسانشناس امریکایی. از نخستین پژوهشگرانی بود که به مطالعۀ نظامهای خویشاوندی سرخپوستان امریکا پرداخت. مطالعات خود را بهویژه بر تاریخ، سازمان اجتماعی و فرهنگ سرخپوستان آیروکویی[۱]، ازجمله بر قبیلۀ سِنِکا[۲]، قبیلهای که در ۱۸۴۶ او را به عضویت خود پذیرفت، متمرکز کرد. نتایج مطالعات او دربارۀ سِنِکاها در ۱۸۵۱ با نام اتحادیۀ قبایل آیروکویی[۳] منتشر شد. مورگان در ۱۸۵۶ پژوهش گستردهای را در زمینۀ واژگان خویشاوندیِ رایج بین آیروکویی آغاز کرد. مورگان با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که منشأ سرخپوستان امریکا احتمالاً آسیایی بوده است. او در کتاب نظامهای همخونی و وصلت[۴] (۱۸۷۱) تلاش کرد که نظامهای خویشاوندی را طبقهبندی کند. همچنین، با تفسیر واژگان خویشاوندیِ سرخپوستان، نظریهای تطبیقی درخصوص تطور شکلهای خانواده عرضه کرد. پس از تحصیل در رشتۀ حقوق در راچستر[۵] نیویورک در همین زمینه مشغول به کار شد، اما بعد به انسانشناسی روآورد. در ۱۸۷۲ نخستین اثر انسانشناختی را دربارۀ نظام خویشاوندی در استرالیا منتشر کرد. در کتاب جامعۀ باستان[۶] (۱۸۷۷) خط سیر تحول نهادهای اجتماعی را از دورهای که او آن را دوران توحش[۷] مینامید تا دوران بربریت[۸] و سرانجام تا تمدن ترسیم کرد و تلاش کرد تا نشان دهد که میان توسعه و رشد تکنولوژیک و میزان رشد فرهنگ در هر جامعه رابطهای معنادار وجود دارد. کارل مارکس[۹] و فریدریش انگلس[۱۰]، به نظریات مورگان و تأکید او بر نقش مالکیت در تطور فرهنگ و نیز نقش تغییرات فرهنگی در دگرگونی زندگی انسانها علاقهمند شدند. انگلس کتاب منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت[۱۱] (۱۸۸۴) را تحت تأثیر جامعۀ باستان تألیف کرد.