دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)(Debussy, Claude)<br /> | دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)(Debussy, Claude)<br /> {{جعبه زندگینامه | ||
{{جعبه زندگینامه | |||
|عنوان =کلود دبوسی | |عنوان =کلود دبوسی | ||
|نام =Claude Debussy | |نام =Claude Debussy | ||
خط ۳۰: | خط ۲۸: | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Debussy, Claude.jpg|بندانگشتی|کلود دبوسی]] | |||
آهنگساز فرانسوی. با جنبش رُمانتیک آلمانی قطع رابطه کرد و جنبههای نوینی از ملودی و هارمونی مبتنیبر گام یک پردهای را ارائه داد که موسیقی شرقی را به ذهن القا میکردند. ازجمله آثار اوست: ''پرلود بعدازظهر یک فون''<ref>''Prélude à l’après-midi d’ un faune/Prelude to the Afternoon of a Faun''</ref> (۱۸۹۴)، تجسم شعری از استفان مالارمه<ref>Stéphane Mallarmé</ref>، و اپرای'''' ''پِلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Mélisande''</ref> (۱۹۰۲). در میان آثار دیگر او قطعههای متعدد برای | آهنگساز فرانسوی. با جنبش رُمانتیک آلمانی قطع رابطه کرد و جنبههای نوینی از ملودی و هارمونی مبتنیبر گام یک پردهای را ارائه داد که موسیقی شرقی را به ذهن القا میکردند. ازجمله آثار اوست: ''پرلود بعدازظهر یک فون''<ref>''Prélude à l’après-midi d’ un faune/Prelude to the Afternoon of a Faun''</ref> (۱۸۹۴)، تجسم شعری از [[مالارمه، استفان (۱۸۴۲ـ۱۸۹۸)|استفان مالارمه]]<ref>Stéphane Mallarmé</ref>، و اپرای'''' ''پِلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Mélisande''</ref> (۱۹۰۲). در میان آثار دیگر او قطعههای متعدد برای [[پیانو]]، ترانهها، قطعههای ارکستری مانند ''دریا''<ref>''La Mer/The Sea'' </ref> (۱۹۰۵) و ''سه نکتورن''<ref>''Trois Nocturnes'' </ref> (۱۸۹۹)، و بالۀ ''بازی''<ref>''Jeux'' </ref> (۱۹۱۳) یافت میشوند. دبوسی نوشتههای انتقادی زیرکانه و طنزآمیزی دربارۀ موسیقی روزگار خود نیز منتشر میکرد، که شخصیت اصلی آن موسیو کروش<ref>Monsieur Croche</ref> «آنتیدیلِتانته» (ضدتفنن)، چهرهای برگرفته از اریک ساتی<ref>Erik Satie</ref>، بود. دبوسی پسر یک مغازهدار بود. نخستین درسهای پیانو را در ۷سالگی گرفت. در ۱۸۸۰ وارد رشتۀ آهنگسازی شد. دو تابستان بعدی را با سمت نوازندۀ خانگی نزد نادژدا فون مِک<ref>Nadezhda von Meck </ref>، حامی سابق [[چایکوفسکی، پیوتر ایلیچ (۱۸۴۰ـ۱۸۹۳)|چایکوفسکی]]<ref>Tchaikovsky </ref>، گذراند و به دو فرزند او تعلیم داد و همراه خانواده برای نخستینبار به [[سوییس|سوئیس]] و [[ایتالیا]] و سال بعد هم به روسیه سفر کرد. در ۱۸۸۴ برندۀ جایزۀ رم<ref>Prix de Rome</ref> شد. طی این سالها بهتدریج جریانهای متداول واگنری در موسیقی روز را مردود شمرد و مسیری تازه به سوی امپرسیونیسم گشود. آرمان دبوسی این بود که موسیقی باید جلوۀ یک بداههنوازی دائمی و پیوسته را داشته باشد. دبوسی که مردی درونگرا و منتقدی موشکاف بود، در آخرین دهۀ عمر بسیار مشهور شد، اما از سرطانی لاعلاج نیز رنج میبرد. | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۰
دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)(Debussy, Claude)
کلود دبوسی Claude Debussy | |
---|---|
زادروز |
۱۸۶۲م |
درگذشت | ۱۹۱۸م |
ملیت | فرانسوی |
شغل و تخصص اصلی | آهنگ ساز |
آثار | پرلود بعدازظهر یک فون (۱۸۹۴) |
گروه مقاله | موسیقی |
جوایز و افتخارات | برنده جایزه رم (۱۸۸۴) |
آهنگساز فرانسوی. با جنبش رُمانتیک آلمانی قطع رابطه کرد و جنبههای نوینی از ملودی و هارمونی مبتنیبر گام یک پردهای را ارائه داد که موسیقی شرقی را به ذهن القا میکردند. ازجمله آثار اوست: پرلود بعدازظهر یک فون[۱] (۱۸۹۴)، تجسم شعری از استفان مالارمه[۲]، و اپرای پِلئاس و ملیزاند[۳] (۱۹۰۲). در میان آثار دیگر او قطعههای متعدد برای پیانو، ترانهها، قطعههای ارکستری مانند دریا[۴] (۱۹۰۵) و سه نکتورن[۵] (۱۸۹۹)، و بالۀ بازی[۶] (۱۹۱۳) یافت میشوند. دبوسی نوشتههای انتقادی زیرکانه و طنزآمیزی دربارۀ موسیقی روزگار خود نیز منتشر میکرد، که شخصیت اصلی آن موسیو کروش[۷] «آنتیدیلِتانته» (ضدتفنن)، چهرهای برگرفته از اریک ساتی[۸]، بود. دبوسی پسر یک مغازهدار بود. نخستین درسهای پیانو را در ۷سالگی گرفت. در ۱۸۸۰ وارد رشتۀ آهنگسازی شد. دو تابستان بعدی را با سمت نوازندۀ خانگی نزد نادژدا فون مِک[۹]، حامی سابق چایکوفسکی[۱۰]، گذراند و به دو فرزند او تعلیم داد و همراه خانواده برای نخستینبار به سوئیس و ایتالیا و سال بعد هم به روسیه سفر کرد. در ۱۸۸۴ برندۀ جایزۀ رم[۱۱] شد. طی این سالها بهتدریج جریانهای متداول واگنری در موسیقی روز را مردود شمرد و مسیری تازه به سوی امپرسیونیسم گشود. آرمان دبوسی این بود که موسیقی باید جلوۀ یک بداههنوازی دائمی و پیوسته را داشته باشد. دبوسی که مردی درونگرا و منتقدی موشکاف بود، در آخرین دهۀ عمر بسیار مشهور شد، اما از سرطانی لاعلاج نیز رنج میبرد.