محمدصالح برغانی قزوینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
محمدصالح برغانی در 1174ق، در روستای برغان (از توابع تهران) متولد شد. در کودکی، قرآن و نهج البلاغه را فرا گرفت و حفظ کرد. در قزوین به تحصیل پرداخت و مراحل اولیه را آن جا سپری کرد. او فقه و اصول را نزد جمعی از علمای قزوین از جمله شیخ ملا محمدعلی جنگلی مازندرانی و دیگران آموخت. سپس، به اصفهان و عتبات سفر کرد تا تحصیلاتش را تکمیل کند و تا درس خارج نیز پیش رفت. او در فقه به درجه ای رسید که از [[صاحب ریاض]] اجازه گرفت. در 1220ق به ایران بازگشت و به تهران رفت. زمان حضورش در ایران مقارن بود با انعقاد قرارداهای ننگین شاهان قاجار با خارجی ها. برغانی در آن زمان، فتوایی مهم صادر کرد که بر اساس آن، انعقاد هر گونه قرارداد با دولت های خارجی منوط به تأیید فقیهان زمان است، اما این فتوا به مذاق درباریان خوش نیامد و منجر به ناراحتی [[فتحعلی شاه قاجار (۱۱۸۵ـ اصفهان ۱۲۵۰ق)|فتحعلی شاه قاجار]] از برغانیها و باعث شد شاه او را همراه با دو برادرش، شهید ثالث و ملا علی، به عراق تبعید کند. او پس از خروج از ایران، ابتدا به عراق و سپس به مکه و مدینه رفت و چند سال در آن دیار بود. او آن جا به تدریس و تبلیغ مذهب شیعه پرداخت. بعدها با وساطت [[کاشف الغطاء، شیخ جعفر (نجف ۱۱۴۶ـ۱۲۲۷ق)|شیخ جعفر کاشفالغطاء]]، به ایران بازگشت و در قزوین سکونت کرد. او در قزوین به تدریس و تألیف مشغول شد و مدرسۀ صالحیه را نیز بنا کرد. | محمدصالح برغانی در 1174ق، در روستای برغان (از توابع تهران) متولد شد. در کودکی، قرآن و نهج البلاغه را فرا گرفت و حفظ کرد. در قزوین به تحصیل پرداخت و مراحل اولیه را آن جا سپری کرد. او فقه و اصول را نزد جمعی از علمای قزوین از جمله شیخ ملا محمدعلی جنگلی مازندرانی و دیگران آموخت. سپس، به اصفهان و عتبات سفر کرد تا تحصیلاتش را تکمیل کند و تا درس خارج نیز پیش رفت. او در فقه به درجه ای رسید که از [[صاحب ریاض]] اجازه گرفت. در 1220ق به ایران بازگشت و به تهران رفت. زمان حضورش در ایران مقارن بود با انعقاد قرارداهای ننگین شاهان قاجار با خارجی ها. برغانی در آن زمان، فتوایی مهم صادر کرد که بر اساس آن، انعقاد هر گونه قرارداد با دولت های خارجی منوط به تأیید فقیهان زمان است، اما این فتوا به مذاق درباریان خوش نیامد و منجر به ناراحتی [[فتحعلی شاه قاجار (۱۱۸۵ـ اصفهان ۱۲۵۰ق)|فتحعلی شاه قاجار]] از برغانیها و باعث شد شاه او را همراه با دو برادرش، شهید ثالث و ملا علی، به عراق تبعید کند. او پس از خروج از ایران، ابتدا به عراق و سپس به مکه و مدینه رفت و چند سال در آن دیار بود. او آن جا به تدریس و تبلیغ مذهب شیعه پرداخت. بعدها با وساطت [[کاشف الغطاء، شیخ جعفر (نجف ۱۱۴۶ـ۱۲۲۷ق)|شیخ جعفر کاشفالغطاء]]، به ایران بازگشت و در قزوین سکونت کرد. او در قزوین به تدریس و تألیف مشغول شد و مدرسۀ صالحیه را نیز بنا کرد. | ||
از شاگردان معروف این مدرسه بودند: [[ | از شاگردان معروف این مدرسه بودند: [[اسدآبادی، سیدجمال الدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)|سید جمالالدین اسدآبادی]]، [[میرزا کوچک جنگلی|میرزا کوچک جنگلی]]، [[اشرف الدین حسینی قزوینی]] (مدير نشريۀ نسیم شمال)، و دخترش طاهره قره العین از رهبران بابیه. پسران محمدصالح پیرو پدر شدند و دخترانش به شیخیه و بعدها [[باب ، سید علی محمد (شیراز ۱۲۳۵ـ تبریز ۱۲۶۶ق)|علی محمد باب]] پیوستند. | ||
محمدصالح برغانی بیش از 300 کتاب و رساله و حاشیه در علوم مختلف قرآنی نوشته است. در میان آثار بسیارش، تفاسیر سه گانۀ کبیر و صغیر و وسیط او شهرت بیشتری دارد. ''تفسیر بحرالعرفان''، که نسخۀ اصلی و تفسیر کبیر اوست، اثری چند جلدی است که در قالب تفاسیر روایی تدوین شده است. کتاب ''موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة'' نیز از دیگر آثارش است. | محمدصالح برغانی بیش از 300 کتاب و رساله و حاشیه در علوم مختلف قرآنی نوشته است. در میان آثار بسیارش، تفاسیر سه گانۀ کبیر و صغیر و وسیط او شهرت بیشتری دارد. ''تفسیر بحرالعرفان''، که نسخۀ اصلی و تفسیر کبیر اوست، اثری چند جلدی است که در قالب تفاسیر روایی تدوین شده است. کتاب ''موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة'' نیز از دیگر آثارش است. | ||
محمدصالح برغانی در 27 جمادیالثانی 1271ق، درگذشت و در رواق بالای سر، متصل به دیوار حرم و کنار پنجرۀ بالاسر حضرت سیدالشهداء (ع) به خاک سپرده شد. | محمدصالح برغانی در 27 جمادیالثانی 1271ق، درگذشت و در رواق بالای سر، متصل به دیوار حرم و کنار پنجرۀ بالاسر حضرت سیدالشهداء (ع) به خاک سپرده شد. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۶
محمدصالح برغانی قزوینی (برغان 1174- کربلا 1271ق)
(با نام کامل: محمدصالح برغانی قزوینی حائری) فقیه، مجتهد، محدث، و مفسر شیعه در قرن 13ق. او از روحانیان سرشناس امامیه و از رجال سرشناس برغان، و فرزند ملامحمد ملائکه، از مفسران بزرگ شیعه و مراجع تقلید، و برادر محمدتقی برغانی، معروف به شهید ثالث، و از اجداد علی اکبر صالحی بود.
او را مؤسس مسجد و مدرسۀ صالحیۀ قزوین میدانند.
شدت یافتن فعالیت های شیخ احمد احسایی و فرقۀ بابیه و شیخیه، از مهم ترین وقایع دوران حضور ملا صالح برغانی و برادرش ملا محمد تقی بود. او و برادرش، برخوردی تند و قاطع با جریان شیخیه و بابیه داشتند.
محمدصالح برغانی در 1174ق، در روستای برغان (از توابع تهران) متولد شد. در کودکی، قرآن و نهج البلاغه را فرا گرفت و حفظ کرد. در قزوین به تحصیل پرداخت و مراحل اولیه را آن جا سپری کرد. او فقه و اصول را نزد جمعی از علمای قزوین از جمله شیخ ملا محمدعلی جنگلی مازندرانی و دیگران آموخت. سپس، به اصفهان و عتبات سفر کرد تا تحصیلاتش را تکمیل کند و تا درس خارج نیز پیش رفت. او در فقه به درجه ای رسید که از صاحب ریاض اجازه گرفت. در 1220ق به ایران بازگشت و به تهران رفت. زمان حضورش در ایران مقارن بود با انعقاد قرارداهای ننگین شاهان قاجار با خارجی ها. برغانی در آن زمان، فتوایی مهم صادر کرد که بر اساس آن، انعقاد هر گونه قرارداد با دولت های خارجی منوط به تأیید فقیهان زمان است، اما این فتوا به مذاق درباریان خوش نیامد و منجر به ناراحتی فتحعلی شاه قاجار از برغانیها و باعث شد شاه او را همراه با دو برادرش، شهید ثالث و ملا علی، به عراق تبعید کند. او پس از خروج از ایران، ابتدا به عراق و سپس به مکه و مدینه رفت و چند سال در آن دیار بود. او آن جا به تدریس و تبلیغ مذهب شیعه پرداخت. بعدها با وساطت شیخ جعفر کاشفالغطاء، به ایران بازگشت و در قزوین سکونت کرد. او در قزوین به تدریس و تألیف مشغول شد و مدرسۀ صالحیه را نیز بنا کرد.
از شاگردان معروف این مدرسه بودند: سید جمالالدین اسدآبادی، میرزا کوچک جنگلی، اشرف الدین حسینی قزوینی (مدير نشريۀ نسیم شمال)، و دخترش طاهره قره العین از رهبران بابیه. پسران محمدصالح پیرو پدر شدند و دخترانش به شیخیه و بعدها علی محمد باب پیوستند.
محمدصالح برغانی بیش از 300 کتاب و رساله و حاشیه در علوم مختلف قرآنی نوشته است. در میان آثار بسیارش، تفاسیر سه گانۀ کبیر و صغیر و وسیط او شهرت بیشتری دارد. تفسیر بحرالعرفان، که نسخۀ اصلی و تفسیر کبیر اوست، اثری چند جلدی است که در قالب تفاسیر روایی تدوین شده است. کتاب موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة نیز از دیگر آثارش است.
محمدصالح برغانی در 27 جمادیالثانی 1271ق، درگذشت و در رواق بالای سر، متصل به دیوار حرم و کنار پنجرۀ بالاسر حضرت سیدالشهداء (ع) به خاک سپرده شد.