سبک هندی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
'''ویژگی‌های عمدۀ سبکی'''
'''ویژگی‌های عمدۀ سبکی'''


یکی از ویژگی‌های مهم شعر سبک هندی، ساده بودن زبان و نزدیکی آن به زبان متداول عامۀ مردم است. این خصوصیت، بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی و مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. اولین نشانه‌های سبک هندی را می‌توان در اشعار شاعران اوایل قرن دهم، از قبيل هلالی جغتایی، اهلی شیرازی و وحشی بافقی یافت. شعر این شاعران که به شاعران مكتب وقوع شهرت یافته‌اند، عکس‌العملی بود در برابر مضمون‌های تقلیدی و تکراری شاعران قرن نهم. همین گریز از تکرار و تقليد، به‌تدریج شاعران را به سمت ابداع و آفرینش مضمون‌های تازه سوق داد و این مضمون‌های تازه یا آنچه که شاعران خود، آن را «معنی بیگانه» می‌نامیدند، با توجه و علاقۀ فراوان به استفاده از تصویرهای زبانی و بیان آن در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین شکل کلام، خصوصیت اصلی شعر سبک هندی را به وجود آورد. بدین ترتیب، شعر سبک هندی با داشتن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از تصویرهای خیال و ایجاز در کلام مشخص می‌شود. علاقة فوق‌العاده به فشردگی کلام، شاعران سبک هندی را به ساختن ترکیب‌های تازه واداشته است. در بسیاری از موارد، این ترکیب‌ها گنگ و نامفهومند. کاربرد مبالغه‌آمیز این نوع ترکیب‌ها و استفاده از زبان غیرادبی محاوره‌ای باعث شده است که اغلب در شعر سبک هندی، الفاظ از کشیدن بار معانی باز بمانند و در نتیجه نوعی ابهام در این نوع شعر به وجود آمده است که درک آن به تأویل و تفسير نیازمند است. از دیگر اختصاصات سبک هندی: توجهی که شاعران این سبک نسبت به زندگی و محیط اطراف خود دارند، برخلاف شاعران سبک خراسانی، منحصر به توصیف سادۀ طبیعت و زندگی نیست، بلکه شاعران سبک هندی اغلب از طريق توصيف طبيعت، احساسات و عواطف و دیدگاه‌های خود را نسبت به زندگی بیان می‌کنند و سعی دارند با کشف ارتباط‌های دور از ذهن در میان اجزای طبیعت و زندگی، خواننده را به اعجاب وادارند. یکی از شیوه‌های بیان معمول در سبک هندی، ارائۀ مفهومی عام و کلی است که معمولاً برای تأیید یا توجیه آن شاعر مثالی از امور محسوس و مورد قبول ارائه می‌دهد. این شیوه که گاه حسن تعلیل و گاه تمثيل نامیده می‌شود، در این سبک کاربرد فراوانی دارد و در بسیاری موارد به صورتی درمی‌آید که اخیراً اسلوب معادله نام گرفته است. گریزی که شاعران سبک هندی از بیان ساده و مستقیم داشتند، باعث استفادۀ بیش از حد آنها از صنايع بديعی، به‌خصوص استعاره و تشخیص و همچنین کاربرد پربسامد پارادوکس و حسامیزی شده است.  
یکی از ویژگی‌های مهم شعر سبک هندی، ساده بودن زبان و نزدیکی آن به زبان متداول عامۀ مردم است. این خصوصیت، بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی و مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. اولین نشانه‌های سبک هندی را می‌توان در اشعار شاعران اوایل قرن دهم، از قبيل [[هلالی جغتایی، بدرالدین (۸۷۴ ـ هرات ۹۳۶ق)|هلالی جغتایی]]، [[اهلی شیرازی، محمد (شیراز ۸۵۸ـ همان جا ۹۴۲ق)|اهلی شیرازی]] و [[وحشی بافقی، محمد (بافق ۹۳۹ـ یزد ۹۹۱ق)|وحشی بافقی]] یافت. شعر این شاعران که به شاعران [[مکتب وقوع|مكتب وقوع]] شهرت یافته‌اند، عکس‌العملی بود در برابر مضمون‌های تقلیدی و تکراری شاعران قرن نهم. همین گریز از تکرار و تقليد، به‌تدریج شاعران را به سمت ابداع و آفرینش مضمون‌های تازه سوق داد و این مضمون‌های تازه یا آنچه که شاعران خود، آن را «معنی بیگانه» می‌نامیدند، با توجه و علاقۀ فراوان به استفاده از تصویرهای زبانی و بیان آن در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین شکل کلام، خصوصیت اصلی شعر سبک هندی را به وجود آورد. بدین ترتیب، شعر سبک هندی با داشتن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از تصویرهای خیالی- زبانی و ایجاز در کلام مشخص می‌شود. علاقة فوق‌العاده به فشردگی کلام، شاعران سبک هندی را به ساختن ترکیب‌های تازه واداشته است. در بسیاری از موارد، این ترکیب‌ها گنگ و نامفهومند. کاربرد مبالغه‌آمیز این نوع ترکیب‌ها و استفاده از زبان غیرادبی محاوره‌ای باعث شده است که اغلب در شعر سبک هندی، الفاظ از کشیدن بار معانی باز بمانند و در نتیجه نوعی ابهام در این نوع شعر به وجود آمده است که درک آن به تأویل و تفسير نیازمند است. از دیگر اختصاصات سبک هندی: توجهی که شاعران این سبک نسبت به زندگی و محیط اطراف خود دارند، برخلاف شاعران [[سبک خراسانی]]، منحصر به توصیف سادۀ طبیعت و زندگی نیست، بلکه شاعران سبک هندی اغلب از طريق توصيف طبيعت، احساسات و عواطف و دیدگاه‌های خود را نسبت به زندگی بیان می‌کنند و سعی دارند با کشف ارتباط‌های دور از ذهن در میان اجزای طبیعت و زندگی، خواننده را به اعجاب وادارند. یکی از شیوه‌های بیان معمول در سبک هندی، ارائۀ مفهومی عام و کلی است که معمولاً برای تأیید یا توجیه آن شاعر مثالی از امور محسوس و مورد قبول ارائه می‌دهد. این شیوه که گاه [[حسن تعلیل]] و گاه تمثيل نامیده می‌شود، در این سبک کاربرد فراوانی دارد و در بسیاری موارد به صورتی درمی‌آید که اسلوب معادله نام گرفته است. گریزی که شاعران سبک هندی از بیان ساده و مستقیم داشتند، باعث استفادۀ بیش از حد آنها از صنايع [[بدیع (ادبیات)|بديعی]]، به‌خصوص [[استعاره]] و [[تشخیص]] و همچنین کاربرد پربسامد پارادوکس و حسامیزی شده است.  
----
----



نسخهٔ ‏۱۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۳

از دوره‌های شعر فارسی. در تاریخ شعر فارسی دری به مجموعه خصوصیاتی اطلاق می‌شود که در شعر اکثر شاعران فارسی‌زبان ایران و هند و آسیای صغیر (ارمنستان و ترکیۀ کنونی) از اوایل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم هجری (تقريباً همزمان با دوران حکومت صفویه) رواج داشته است. ریشۀ بسیاری از خصوصیات این سبک را در شعر بعضی از شاعران قرن هشتم و نهم، از جمله بابا فغانی شیرازی می‌توان یافت. به‌تدریج این ویژگی‌ها تحول یافت و در قرن یازدهم و دوازدهم، به‌خصوص در شعر شاعران فارسی‌زبانی که در هند می‌زیستند، به شکل افراطی درآمد که نتیجۀ طبیعی رشد شعر فارسی در محیط هندوستان و فضایی جدا از فضای اصلی آن بود.


تقسیم‌بندی جغرافیایی

حوزۀ گسترش سبک هندی، چه از نظر زمان و چه از نظر مکان، بسیار طولانی و وسیع بود؛ به همین علت طبیعتاً در آنچه به طور کلی سبک هندی نام گرفته، تنوع‌هایی به وجود آمده است. به طوری که با وجود خصوصیت‌های مشترک، سبک شعر شاعرانی که در ایران می‌زیستند با شعر شاعرانی که در هند ظهور کردند، تفاوت‌های بسیاری یافته است. برخی سبک رایج در بین شاعران ایرانی این دوره را «سبک صفوی» نامیده‌اند و عنوان سبک هندی را تنها در مورد شعر شاعرانی به کار برده‌اند که طی آن دوره در هندوستان ظهور کرده‌اند و به علت محیط فرهنگی هندوستان و غیربومی بودن زبان فارسی در آن دیار، در شعرشان شیوه‌ای مشخص به وجود آمده است. در تقسیم‌بندی دیگر، کلاً سبک شعر این دوره سبک صفوی نام‌گذاری شده و برای آن دو شاخه با عناوین «سبک صفوی ایرانی یا اصفهانی» و «سبک صفوی هندی» قائل شده‌اند. در سبک صفوی هندی، به علت محیط فرهنگی هندوستان و غیربومی بودن زبان فارسی در آن سامان، شعر زبانی نارساتر و پیچیده‌تر دارد که اغلب با لغزش‌هایی از نظر دستور زبان و گاه سستی کلام، همراه است. در این شاخه، کلیۀ اختصاصات سبک هندی به صورتی افراطی و مبالغه‌آمیز بروز می‌کند و فراوانی استفاده از تصویرهای پارادوکسی و حسآمیزی دو خصوصیتی است که آن را از شاخۀ دیگر تمایز می‌بخشد. شعر میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی نمونۀ مشخص این شاخه است. همچنان‌که محمدعلى صائب تبریزی با زبان ساده و روشن و به‌کارگیری تمثیل و اسلوب معادله در اشعار خود، نمونۀ بارز شاخۀ ایرانی سبک صفوی محسوب می‌شود.


ویژگی‌های عمدۀ سبکی

یکی از ویژگی‌های مهم شعر سبک هندی، ساده بودن زبان و نزدیکی آن به زبان متداول عامۀ مردم است. این خصوصیت، بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی و مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. اولین نشانه‌های سبک هندی را می‌توان در اشعار شاعران اوایل قرن دهم، از قبيل هلالی جغتایی، اهلی شیرازی و وحشی بافقی یافت. شعر این شاعران که به شاعران مكتب وقوع شهرت یافته‌اند، عکس‌العملی بود در برابر مضمون‌های تقلیدی و تکراری شاعران قرن نهم. همین گریز از تکرار و تقليد، به‌تدریج شاعران را به سمت ابداع و آفرینش مضمون‌های تازه سوق داد و این مضمون‌های تازه یا آنچه که شاعران خود، آن را «معنی بیگانه» می‌نامیدند، با توجه و علاقۀ فراوان به استفاده از تصویرهای زبانی و بیان آن در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین شکل کلام، خصوصیت اصلی شعر سبک هندی را به وجود آورد. بدین ترتیب، شعر سبک هندی با داشتن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از تصویرهای خیالی- زبانی و ایجاز در کلام مشخص می‌شود. علاقة فوق‌العاده به فشردگی کلام، شاعران سبک هندی را به ساختن ترکیب‌های تازه واداشته است. در بسیاری از موارد، این ترکیب‌ها گنگ و نامفهومند. کاربرد مبالغه‌آمیز این نوع ترکیب‌ها و استفاده از زبان غیرادبی محاوره‌ای باعث شده است که اغلب در شعر سبک هندی، الفاظ از کشیدن بار معانی باز بمانند و در نتیجه نوعی ابهام در این نوع شعر به وجود آمده است که درک آن به تأویل و تفسير نیازمند است. از دیگر اختصاصات سبک هندی: توجهی که شاعران این سبک نسبت به زندگی و محیط اطراف خود دارند، برخلاف شاعران سبک خراسانی، منحصر به توصیف سادۀ طبیعت و زندگی نیست، بلکه شاعران سبک هندی اغلب از طريق توصيف طبيعت، احساسات و عواطف و دیدگاه‌های خود را نسبت به زندگی بیان می‌کنند و سعی دارند با کشف ارتباط‌های دور از ذهن در میان اجزای طبیعت و زندگی، خواننده را به اعجاب وادارند. یکی از شیوه‌های بیان معمول در سبک هندی، ارائۀ مفهومی عام و کلی است که معمولاً برای تأیید یا توجیه آن شاعر مثالی از امور محسوس و مورد قبول ارائه می‌دهد. این شیوه که گاه حسن تعلیل و گاه تمثيل نامیده می‌شود، در این سبک کاربرد فراوانی دارد و در بسیاری موارد به صورتی درمی‌آید که اسلوب معادله نام گرفته است. گریزی که شاعران سبک هندی از بیان ساده و مستقیم داشتند، باعث استفادۀ بیش از حد آنها از صنايع بديعی، به‌خصوص استعاره و تشخیص و همچنین کاربرد پربسامد پارادوکس و حسامیزی شده است.