گوسان: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
گوسان | |||
(یا: کوسان؛ غوسان) اصطلاحی مربوط به [[موسیقی ایران|موسیقی]] پیش از اسلام ایران. این عنوان در دورۀ [[اشکانیان]] به اشخاصی اطلاق میشده که در مراسم درباری یا عمومی شعرهایی را به مناسبت حال (جشن، سوگ، پیروزی شاهان و امیران در جنگ و...) به صورت بداهه یا از بر و همراه با نواختن سازی به آواز میخواندند. گوسانها در واقع شاعران قصهپرداز و موسیقیدانی بودهاند که داستانهای اسطورهای، پهلوانی، حماسی یا عاشقانه و همچنین ترانههای ملی یا فولک را از بر بوده و در مناسبات فراخور حال با نوای سازی میخواندهاند. گوسانها در دربار پادشاهان اشکانی مقامی برجسته داشتند و شاعر- خنیاگران درباری محسوب میشدند. پارهای از آنها نیز در میان طبقات پایین جامعه و برای آنها خنیاگری و قصهخوانی میکردهاند. گوسانها را میتوان اولین شاعران ایرانی در دوران پیش از اسلام دانست. شاعران روزگاری که هنوز شعر از موسیقی جدا نشده بود. | (یا: کوسان؛ غوسان) اصطلاحی مربوط به [[موسیقی ایران|موسیقی]] پیش از اسلام ایران. این عنوان در دورۀ [[اشکانیان]] به اشخاصی اطلاق میشده که در مراسم درباری یا عمومی شعرهایی را به مناسبت حال (جشن، سوگ، پیروزی شاهان و امیران در جنگ و...) به صورت بداهه یا از بر و همراه با نواختن سازی به آواز میخواندند. گوسانها در واقع شاعران قصهپرداز و موسیقیدانی بودهاند که داستانهای اسطورهای، پهلوانی، حماسی یا عاشقانه و همچنین ترانههای ملی یا فولک را از بر بوده و در مناسبات فراخور حال با نوای سازی میخواندهاند. گوسانها در دربار پادشاهان اشکانی مقامی برجسته داشتند و شاعر- خنیاگران درباری محسوب میشدند. پارهای از آنها نیز در میان طبقات پایین جامعه و برای آنها خنیاگری و قصهخوانی میکردهاند. گوسانها را میتوان اولین شاعران ایرانی در دوران پیش از اسلام دانست. شاعران روزگاری که هنوز شعر از موسیقی جدا نشده بود. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۲
گوسان
(یا: کوسان؛ غوسان) اصطلاحی مربوط به موسیقی پیش از اسلام ایران. این عنوان در دورۀ اشکانیان به اشخاصی اطلاق میشده که در مراسم درباری یا عمومی شعرهایی را به مناسبت حال (جشن، سوگ، پیروزی شاهان و امیران در جنگ و...) به صورت بداهه یا از بر و همراه با نواختن سازی به آواز میخواندند. گوسانها در واقع شاعران قصهپرداز و موسیقیدانی بودهاند که داستانهای اسطورهای، پهلوانی، حماسی یا عاشقانه و همچنین ترانههای ملی یا فولک را از بر بوده و در مناسبات فراخور حال با نوای سازی میخواندهاند. گوسانها در دربار پادشاهان اشکانی مقامی برجسته داشتند و شاعر- خنیاگران درباری محسوب میشدند. پارهای از آنها نیز در میان طبقات پایین جامعه و برای آنها خنیاگری و قصهخوانی میکردهاند. گوسانها را میتوان اولین شاعران ایرانی در دوران پیش از اسلام دانست. شاعران روزگاری که هنوز شعر از موسیقی جدا نشده بود.
پیشینۀ گوسانها که در حقیقت آوازهخوانان دورهگرد حرفهای بودهاند، به زمانهایی پیش از اشکانیان، یعنی دورۀ هخامنشیان و مادها، میرسد. پس از اشکانیان این شغل ادامه یافت و به سرزمینهای تحت سلطۀ شاهان ایران یا همسایگانش، چون ارمنستان و گرجستان و ملتهای آسیای میانه و مرکزی، نیز راه یافت. در زمان ساسانیان که دورۀ شکوفایی موسیقی ایران بوده، خنیاگر یا رامشگر یکی از طبقات وابسته به دربار شاهی محسوب میشده. در میان خنیاگران این دوره، باربد (شاعر و موسیقیدان دربار خسروپرویز) از ممتازترین بازماندگان گوسانها بوده است. این حرفه و سنتِ مهارت داشتن اشخاصی در سه هنر سرایندگی و نوازندگی و خوانندگی تا قرنها پس از اسلام در ایران ادامه داشته است. شاید رودکی، که در دربار شاهان سامانی قصههای به نظم درآمده را با ساز و آواز میخوانده، بهترین مصداق ادامۀ این سنت در سدههای پس از اسلام در ایران باشد. شاید به همین دلیل وابستگی گوسانها به دورۀ اشکانیان است که کلمۀ «عاشیق» را که امروزه در آذربایجان به نوازندگان و خنیاگران دورهگرد اطلاق میشود، همریشه با کلمۀ «اشک» میدانند. جز عاشیقها، «بخشیها»ی خراسان امروز نیز ادامۀ سنت گوسانها هستند.
اهمیت گوسانها را در حفظ و انتقال سینه به سینۀ مقامها و گوشههای موسیقی و همچنین داستانهای اسطورهای، حماسی، پهلوانی و چون اینها و البته در انتقال بخش مهمی از فرهنگ گذشتههای تاریخی و پیشاتاریخی ایران به نسلهای بعدی باید دانست.