کارل راجرز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۰: خط ۳۰:


[[File:کارل راجرز.jpg|thumb|کارل راجرز]]کارل راجرز (1902-1987م)  (Carl Rogers)
[[File:کارل راجرز.jpg|thumb|کارل راجرز]]کارل راجرز (1902-1987م)  (Carl Rogers)
<p style="text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify;">(نام کامل: کارل رنسوم راجرز<ref>Carl Ransom Rogers</ref>) روان‌شناس امریکایی و از جمله بنیان‌گذاران رویکرد انسان‌گرایانه<ref>humanistic approach </ref> یا رویکرد درمانجومدار<ref>client-centered approach</ref> در مشاوره و روان‌درمانی. تأکید این رویکرد بر نقش درمانجو در تصمیم‌گیری و افزایش توان خودشکوفایی<ref>self-actualization</ref> است. راجرز، با نظریه‌های کاربردی خود، بر ارزش صداقت، پذیرش و همدلی درمانگر تأکید کرده است. کارل راجرز در کنار [[مازلو،_ابراهام_(۱۹۰۸ـ۱۹۷۰)|ابراهام مازلو]]<ref>Abraham Maslow</ref>، دو نام بزرگِ روان‌شناسی انسان‌گرایانه هستند. راجرز معتقد بود که رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. او این فرایند را «کارکرد کامل<ref>Fully Functioning</ref>» می‌نامید. او می‌گفت که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجه غیرمشروط در دورۀ کودکی ست که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به نوع و نحوۀ رفتار کودک، به وی ابراز می‌کند. کارل راجرز، از نظریه‌پردازان معروف شخصیت نیز به شمار می‌رود. او نظریۀ شخصیت<ref>Personality Theory</ref> خود را از کار با مراجعان کلینیک‌اش تدوین کرد. در واقع، او از روان‌درمانی به نظریۀ شخصیت دست یافت. فرضیه‌های نظریهٔ راجرز حاکی از آن است که او در مطالعهٔ شخصیت، شخص را مرکز توجه قرار داده‌ است. به همین علت، نظریه‌اش در روان‌درمانی، ‌درمان شخص محور<ref>person-centered therapy</ref>است. مفهوم خویشتن، مهم‌ترین عنصر در نظریۀ راجرز است. به نظر او، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهنش به آن‌ها معنا می‌بخشد. او معتقد است که فرد همۀ تجربیاتش را با خودپنداره‌<ref>Self-concept </ref>اش مقایسه می‌کند و افراد مایلند طوری رفتار کنند که با خودپندارۀ آن‌ها همخوانی داشته باشد. به اعتقاد او، خودپنداره نقش مهمی در درمان شخص محور ایفا می‌کند.</p> <p style="text-align: justify;">در اوک پارک<ref> Oak Park</ref> ایلینوی<ref>Illinois</ref>، در حومۀ شیکاگو<ref>Chicago</ref>، امریکا، در خانواده‌ای پروتستان متولد شد. پنج برادر و خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده بود. بسیار باهوش بود و پیش از رفتن به مهدکودک توانایی خواندن داشت. پدرش مهندس عمران<ref> civil engineer</ref> و در کارش بسیار موفق بود. به همین علت، کارل راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. مادرش زنی خانه‌دار و بسیار مذهبی (و بنا به توصیف کارل، حتی افراطی) بود. کارل راجرز می‌گفت که وقتی اولین نوشابۀ گازدار را نوشیده، احساس گناه کرده است. و سال‌ها بعد وقتی برای فرزندانش این موضوع را تعریف کرده، آن‌ها باورشان نمی‌شده که آن زمان حتی آب گازدار هم در برخی خانواده‌ها نوشیدنی مکروه به حساب بیاید.</p> <p style="text-align: justify;">والدینش به او و دیگر بچه‌ها اجازه نمی‌دادند که با بچه‌های غریبه دوست شوند. در نتیجۀ این ذهنیت، راجرز زمان زیادی را تنها می‌گذراند، و وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد؛ از جمله مطالعۀ دایرةالمعارف‌ها و لغت‌نامه‌های مختلف. اوک پارک، محله‌ای نسبتاً مرفه‌نشین بود و او آن‌جا به مدرسۀ ابتدایی هولمز می‌رفت. در مدرسه دانش‌آموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه نمرات عالی می‌گرفت. از جمله هم‌کلاسی‌هایش می‌توان به [[ارنست_همینگوی|ارنست_همینگوی]]<ref>Ernest Hemingway</ref> (که سه سال از او بزرگ‌تر بود) و فرزندان [[فرانک_لوید_رایت|فرانک_لوید_رایت]]<ref>Frank Lloyd Wright</ref>، معمار معروف امریکایی، اشاره کرد. شرایط محیطی باعث شده بود که او فردی منزوی، بسیار منظم و مستقل شود. تمایل راجرز به تنهایی و انزوا در دبیرستان هم ادامه یافت. در این مدت، او فقط دو دوست داشت. در  ۱۹۱۹م، راجرز در دانشگاه ویسکانسین<span dir="RTL"><ref>University of Wisconsin</ref>، در رشتهٔ کشاورزی ثبت‌نام کرد. این همان دانشگاهی بود که پدر و مادر، و نیز دو برادر و یک خواهرش آن‌جا درس خوانده بودند. راجرز در سال‌های اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. این بود که با تغییر رشته، به یادگیری مسائل دینی روآورد. بعد از دو سال، به روان‌شناسی علاقه‌مند شد و در ۱۹۲۸م موفق به اخذ فوق لیسانس از دانشگاه كلمبیا<ref> Columbia University</ref> شد و دكترای خود را نیز در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روان‌شناسی بالینی<ref>Clinical Psychology</ref> گرفت. </span>در 1930م، به عنوان مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان<ref>The Society for the Prevention of Cruelty to Children</ref> در راچستر<ref>Rochester</ref>، نیویورک<ref>New York</ref> خدمت کرد.</p> <p style="text-align: justify;"><span dir="RTL">راجرز اولین کتاب خود با نام ''درمان بالینی کودک ناسازگار<ref>The Clinical Treatment of the Problem Child</ref>'' را در ۱۹۳۹م نوشت. در ۱۹۵۷م، دانشگاه شیکاگو<ref>University of Chicago</ref> را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. آن‌جا هم به عنوان استاد روان‌شناسی و هم استاد روان‌پزشکی مشغول به کار شد.</span> او 16 کتاب و بیش از 200 مقالۀ تخصصی نوشت و افتخارات زیادی کسب کرد. در 1987، و کمی پیش از مرگش، نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل<ref> Nobel Peace Prize </ref> شد. در همان سال، راجرز زمین خورد که منجر به شکسته شدن لگن‌اش شد. او یک عمل موفق داشت، اما شبِ پس از عمل لوزالمعده‌اش دچار مشکل شد و چند روز بعد و پس از حملۀ قلبی، در سان‌دیه‌گو<ref>San Diego</ref>ی کالیفرنیا<ref>California</ref> فوت کرد.</p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>
<p style="text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify;">(نام کامل: کارل رنسوم راجرز<ref>Carl Ransom Rogers</ref>) روان‌شناس امریکایی و از جمله بنیان‌گذاران رویکرد انسان‌گرایانه<ref>humanistic approach </ref> یا رویکرد درمانجومدار<ref>client-centered approach</ref> در مشاوره و روان‌درمانی. تأکید این رویکرد بر نقش درمانجو در تصمیم‌گیری و افزایش توان خودشکوفایی<ref>self-actualization</ref> است. راجرز، با نظریه‌های کاربردی خود، بر ارزش صداقت، پذیرش و همدلی درمانگر تأکید کرده است. کارل راجرز در کنار [[مازلو،_ابراهام_(۱۹۰۸ـ۱۹۷۰)|ابراهام مازلو]]<ref>Abraham Maslow</ref>، دو نام بزرگِ روان‌شناسی انسان‌گرایانه هستند. راجرز معتقد بود که رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. او این فرایند را «کارکرد کامل<ref>Fully Functioning</ref>» می‌نامید. او می‌گفت که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجه غیرمشروط در دورۀ کودکی ست که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به نوع و نحوۀ رفتار کودک، به وی ابراز می‌کند. کارل راجرز، از نظریه‌پردازان معروف شخصیت نیز به شمار می‌رود. او نظریۀ شخصیت<ref>Personality Theory</ref> خود را از کار با مراجعان کلینیک‌اش تدوین کرد. در واقع، او از روان‌درمانی به نظریۀ شخصیت دست یافت. فرضیه‌های نظریهٔ راجرز حاکی از آن است که او در مطالعهٔ شخصیت، شخص را مرکز توجه قرار داده‌ است. به همین علت، نظریه‌اش در روان‌درمانی، ‌درمان شخص محور<ref>person-centered therapy</ref>است. مفهوم خویشتن، مهم‌ترین عنصر در نظریۀ راجرز است. به نظر او، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهنش به آن‌ها معنا می‌بخشد. او معتقد است که فرد همۀ تجربیاتش را با خودپنداره‌<ref>Self-concept </ref>اش مقایسه می‌کند و افراد مایلند طوری رفتار کنند که با خودپندارۀ آن‌ها همخوانی داشته باشد. به اعتقاد او، خودپنداره نقش مهمی در درمان شخص محور ایفا می‌کند.</p> <p style="text-align: justify;">در اوک پارک<ref> Oak Park</ref> ایلینوی<ref>Illinois</ref>، در حومۀ شیکاگو<ref>Chicago</ref>، امریکا، در خانواده‌ای پروتستان متولد شد. پنج برادر و خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده بود. بسیار باهوش بود و پیش از رفتن به مهدکودک توانایی خواندن داشت. پدرش مهندس عمران<ref> civil engineer</ref> و در کارش بسیار موفق بود. به همین علت، کارل راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. مادرش زنی خانه‌دار و بسیار مذهبی (و بنا به توصیف کارل، حتی افراطی) بود. کارل راجرز می‌گفت که وقتی اولین نوشابۀ گازدار را نوشیده، احساس گناه کرده است. و سال‌ها بعد وقتی برای فرزندانش این موضوع را تعریف کرده، آن‌ها باورشان نمی‌شده که آن زمان حتی آب گازدار هم در برخی خانواده‌ها نوشیدنی مکروه به حساب بیاید.</p> <p style="text-align: justify;">والدینش به او و دیگر بچه‌ها اجازه نمی‌دادند که با بچه‌های غریبه دوست شوند. در نتیجۀ این ذهنیت، راجرز زمان زیادی را تنها می‌گذراند، و وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد؛ از جمله مطالعۀ دایرةالمعارف‌ها و لغت‌نامه‌های مختلف. اوک پارک، محله‌ای نسبتاً مرفه‌نشین بود و او آن‌جا به مدرسۀ ابتدایی هولمز می‌رفت. در مدرسه دانش‌آموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه نمرات عالی می‌گرفت. از جمله هم‌کلاسی‌هایش می‌توان به [[ارنست_همینگوی|ارنست_همینگوی]]<ref>Ernest Hemingway</ref> (که سه سال از او بزرگ‌تر بود) و فرزندان [[فرانک_لوید_رایت|فرانک_لوید_رایت]]<ref>Frank Lloyd Wright</ref>، معمار معروف امریکایی، اشاره کرد. شرایط محیطی باعث شده بود که او فردی منزوی، بسیار منظم و مستقل شود. تمایل راجرز به تنهایی و انزوا در دبیرستان هم ادامه یافت. در این مدت، او فقط دو دوست داشت. در  ۱۹۱۹م، راجرز در دانشگاه ویسکانسین<ref>University of Wisconsin</ref>، در رشتهٔ کشاورزی ثبت‌نام کرد. این همان دانشگاهی بود که پدر و مادر، و نیز دو برادر و یک خواهرش آن‌جا درس خوانده بودند. راجرز در سال‌های اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. این بود که با تغییر رشته، به یادگیری مسائل دینی روآورد. بعد از دو سال، به روان‌شناسی علاقه‌مند شد و در ۱۹۲۸م موفق به اخذ فوق لیسانس از دانشگاه كلمبیا<ref> Columbia University</ref> شد و دكترای خود را نیز در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روان‌شناسی بالینی<ref>Clinical Psychology</ref> گرفت. در 1930م، به عنوان مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان<ref>The Society for the Prevention of Cruelty to Children</ref> در راچستر<ref>Rochester</ref>، نیویورک<ref>New York</ref> خدمت کرد.</p> <p style="text-align: justify;">راجرز اولین کتاب خود با نام ''درمان بالینی کودک ناسازگار<ref>The Clinical Treatment of the Problem Child</ref>'' را در ۱۹۳۹م نوشت. در ۱۹۵۷م، دانشگاه شیکاگو<ref>University of Chicago</ref> را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. آن‌جا هم به عنوان استاد روان‌شناسی و هم استاد روان‌پزشکی مشغول به کار شد. او 16 کتاب و بیش از 200 مقالۀ تخصصی نوشت و افتخارات زیادی کسب کرد. در 1987، و کمی پیش از مرگش، نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل<ref> Nobel Peace Prize </ref> شد. در همان سال، راجرز زمین خورد که منجر به شکسته شدن لگن‌اش شد. او یک عمل موفق داشت، اما شبِ پس از عمل لوزالمعده‌اش دچار مشکل شد و چند روز بعد و پس از حملۀ قلبی، در سان‌دیه‌گو<ref>San Diego</ref>ی کالیفرنیا<ref>California</ref> فوت کرد.</p>
 
 
 
 
----
----



نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۵

کارل راجرز (Carl Rogers)
زادروز اوک پارک ایلینوی، امریکا 1902م
درگذشت سان‌دیه‌گوی کالیفرنیا 1987م
ملیت امریکایی
نام‌های دیگر کارل رنسوم راجرز
تحصیلات و محل تحصیل اخذ فوق ليسانس از دانشگاه كلمبيا در ۱۹۲۸ و دكترا در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روان‌شناسی باليني
شغل و تخصص اصلی روان‌شناس
شغل و تخصص های دیگر استاد روان‌شناسی و روان‌پزشکی
سمت مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان
نام اصلی کارل رنسوم راجرز
آثار درمان بالینی کودک ناسازگار
گروه مقاله روانشناسی و روانپزشکی
جوایز و افتخارات از جمله بنیان‌گذاران رویکرد انسان‌گرایانه یا رویکرد درمانجومدار- از نظریه‌پردازان معروف شخصیت- نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل
کارل راجرز

کارل راجرز (1902-1987م) (Carl Rogers)

 

(نام کامل: کارل رنسوم راجرز[۱]) روان‌شناس امریکایی و از جمله بنیان‌گذاران رویکرد انسان‌گرایانه[۲] یا رویکرد درمانجومدار[۳] در مشاوره و روان‌درمانی. تأکید این رویکرد بر نقش درمانجو در تصمیم‌گیری و افزایش توان خودشکوفایی[۴] است. راجرز، با نظریه‌های کاربردی خود، بر ارزش صداقت، پذیرش و همدلی درمانگر تأکید کرده است. کارل راجرز در کنار ابراهام مازلو[۵]، دو نام بزرگِ روان‌شناسی انسان‌گرایانه هستند. راجرز معتقد بود که رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. او این فرایند را «کارکرد کامل[۶]» می‌نامید. او می‌گفت که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجه غیرمشروط در دورۀ کودکی ست که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به نوع و نحوۀ رفتار کودک، به وی ابراز می‌کند. کارل راجرز، از نظریه‌پردازان معروف شخصیت نیز به شمار می‌رود. او نظریۀ شخصیت[۷] خود را از کار با مراجعان کلینیک‌اش تدوین کرد. در واقع، او از روان‌درمانی به نظریۀ شخصیت دست یافت. فرضیه‌های نظریهٔ راجرز حاکی از آن است که او در مطالعهٔ شخصیت، شخص را مرکز توجه قرار داده‌ است. به همین علت، نظریه‌اش در روان‌درمانی، ‌درمان شخص محور[۸]است. مفهوم خویشتن، مهم‌ترین عنصر در نظریۀ راجرز است. به نظر او، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهنش به آن‌ها معنا می‌بخشد. او معتقد است که فرد همۀ تجربیاتش را با خودپنداره‌[۹]اش مقایسه می‌کند و افراد مایلند طوری رفتار کنند که با خودپندارۀ آن‌ها همخوانی داشته باشد. به اعتقاد او، خودپنداره نقش مهمی در درمان شخص محور ایفا می‌کند.

در اوک پارک[۱۰] ایلینوی[۱۱]، در حومۀ شیکاگو[۱۲]، امریکا، در خانواده‌ای پروتستان متولد شد. پنج برادر و خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده بود. بسیار باهوش بود و پیش از رفتن به مهدکودک توانایی خواندن داشت. پدرش مهندس عمران[۱۳] و در کارش بسیار موفق بود. به همین علت، کارل راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. مادرش زنی خانه‌دار و بسیار مذهبی (و بنا به توصیف کارل، حتی افراطی) بود. کارل راجرز می‌گفت که وقتی اولین نوشابۀ گازدار را نوشیده، احساس گناه کرده است. و سال‌ها بعد وقتی برای فرزندانش این موضوع را تعریف کرده، آن‌ها باورشان نمی‌شده که آن زمان حتی آب گازدار هم در برخی خانواده‌ها نوشیدنی مکروه به حساب بیاید.

والدینش به او و دیگر بچه‌ها اجازه نمی‌دادند که با بچه‌های غریبه دوست شوند. در نتیجۀ این ذهنیت، راجرز زمان زیادی را تنها می‌گذراند، و وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد؛ از جمله مطالعۀ دایرةالمعارف‌ها و لغت‌نامه‌های مختلف. اوک پارک، محله‌ای نسبتاً مرفه‌نشین بود و او آن‌جا به مدرسۀ ابتدایی هولمز می‌رفت. در مدرسه دانش‌آموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه نمرات عالی می‌گرفت. از جمله هم‌کلاسی‌هایش می‌توان به ارنست_همینگوی[۱۴] (که سه سال از او بزرگ‌تر بود) و فرزندان فرانک_لوید_رایت[۱۵]، معمار معروف امریکایی، اشاره کرد. شرایط محیطی باعث شده بود که او فردی منزوی، بسیار منظم و مستقل شود. تمایل راجرز به تنهایی و انزوا در دبیرستان هم ادامه یافت. در این مدت، او فقط دو دوست داشت. در ۱۹۱۹م، راجرز در دانشگاه ویسکانسین[۱۶]، در رشتهٔ کشاورزی ثبت‌نام کرد. این همان دانشگاهی بود که پدر و مادر، و نیز دو برادر و یک خواهرش آن‌جا درس خوانده بودند. راجرز در سال‌های اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. این بود که با تغییر رشته، به یادگیری مسائل دینی روآورد. بعد از دو سال، به روان‌شناسی علاقه‌مند شد و در ۱۹۲۸م موفق به اخذ فوق لیسانس از دانشگاه كلمبیا[۱۷] شد و دكترای خود را نیز در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روان‌شناسی بالینی[۱۸] گرفت. در 1930م، به عنوان مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان[۱۹] در راچستر[۲۰]، نیویورک[۲۱] خدمت کرد.

راجرز اولین کتاب خود با نام درمان بالینی کودک ناسازگار[۲۲] را در ۱۹۳۹م نوشت. در ۱۹۵۷م، دانشگاه شیکاگو[۲۳] را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. آن‌جا هم به عنوان استاد روان‌شناسی و هم استاد روان‌پزشکی مشغول به کار شد. او 16 کتاب و بیش از 200 مقالۀ تخصصی نوشت و افتخارات زیادی کسب کرد. در 1987، و کمی پیش از مرگش، نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل[۲۴] شد. در همان سال، راجرز زمین خورد که منجر به شکسته شدن لگن‌اش شد. او یک عمل موفق داشت، اما شبِ پس از عمل لوزالمعده‌اش دچار مشکل شد و چند روز بعد و پس از حملۀ قلبی، در سان‌دیه‌گو[۲۵]ی کالیفرنیا[۲۶] فوت کرد.




  1. Carl Ransom Rogers
  2. humanistic approach
  3. client-centered approach
  4. self-actualization
  5. Abraham Maslow
  6. Fully Functioning
  7. Personality Theory
  8. person-centered therapy
  9. Self-concept
  10. Oak Park
  11. Illinois
  12. Chicago
  13. civil engineer
  14. Ernest Hemingway
  15. Frank Lloyd Wright
  16. University of Wisconsin
  17. Columbia University
  18. Clinical Psychology
  19. The Society for the Prevention of Cruelty to Children
  20. Rochester
  21. New York
  22. The Clinical Treatment of the Problem Child
  23. University of Chicago
  24. Nobel Peace Prize
  25. San Diego
  26. California