اپرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
[[پرونده: 11088900-1.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]][[پرونده: 11088900.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]]اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، فلورانس<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.
[[پرونده: 11088900-1.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]][[پرونده: 11088900.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]]اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، فلورانس<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.


'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا یاکوپو پری<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>''Euridice''</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، کلاودیو مونته‌وردی<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای ایتالیا، پاریس (ح ۱۶۴۵)، وین، و آلمان نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و آلساندرو اسکارلاتی<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه ژان‌ـ‌باپتیست لولی<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و ژان‌ـ‌فیلیپ رامو<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در انگلستان، هنری پرسل<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار گئورگ فریدریش هندل<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون جووانی باتیستا پرگولزی<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. ولفگانگ موتسارت<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>''The Magic Flute''</ref> با مبنا قراردادن زینگشپیل، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را لودویگ وان بتهوون<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار کارل وبر<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای جوآکّینو روسّینی<ref>Gioacchino Rossini</ref>، گائتانو دونیتْسِتی<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و وینچِنتسو بِلّینی<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و جاکومو مایربر<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا جوزپّه وردی<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون لئو دلیب<ref>Léo Delibes</ref>، شارل گونو<ref>Charles Gounod</ref>، کامی سن‌ـ‌سانس<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و ژول ماسنه<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها دانیل اوبر<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را هکتور برلیوز<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>''The Trojans''</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>''Carmen''</ref> اثر ژرژ بیزه<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را پیِترو ماسکانیی<ref>Pietro Mascagni</ref>، روجرو لئونکاوالو<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و پوچینی دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Melisande''</ref> اثر کلود دبوسی<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه میخائیل گلینکا<ref>Mikhail Glinka</ref>، نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، مودست موسورگسکی<ref>Modest Mussorgsky</ref>، اَلکساندر بورودین<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، بدرژیچ اسمتانا<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها آنتونین دوورژاک<ref>Antonin Dvorák</ref> و یاناچک<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>''Wozzeck''</ref> ساختۀ آلبان بِرگ<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>''Der Rosnkavalier''</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>''Oedipus Rex''</ref> (۱۹۲۵) اثر ایگور استراوینسکی<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون کورت وایل<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.<br><!--11088900-->
'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا یاکوپو پری<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>''Euridice''</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، کلاودیو مونته‌وردی<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای ایتالیا، پاریس (ح ۱۶۴۵)، وین، و آلمان نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و آلساندرو اسکارلاتی<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه ژان‌ـ‌باپتیست لولی<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و ژان‌ـ‌فیلیپ رامو<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در انگلستان، هنری پرسل<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار گئورگ فریدریش هندل<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون جووانی باتیستا پرگولزی<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. ولفگانگ موتسارت<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>''The Magic Flute''</ref> با مبنا قراردادن زینگشپیل، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را لودویگ وان بتهوون<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار کارل وبر<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای جوآکّینو روسّینی<ref>Gioacchino Rossini</ref>، گائتانو دونیتْسِتی<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و وینچِنتسو بِلّینی<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و جاکومو مایربر<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا جوزپّه وردی<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون لئو دلیب<ref>Léo Delibes</ref>، شارل گونو<ref>Charles Gounod</ref>، کامی سن‌ـ‌سانس<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و ژول ماسنه<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها دانیل اوبر<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را هکتور برلیوز<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>''The Trojans''</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>''Carmen''</ref> اثر ژرژ بیزه<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را پیِترو ماسکانیی<ref>Pietro Mascagni</ref>، روجرو لئونکاوالو<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و پوچینی دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Melisande''</ref> اثر کلود دبوسی<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه میخائیل گلینکا<ref>Mikhail Glinka</ref>، نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، مودست موسورگسکی<ref>Modest Mussorgsky</ref>، اَلکساندر بورودین<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، بدرژیچ اسمتانا<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها آنتونین دوورژاک<ref>Antonin Dvorák</ref> و یاناچک<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>''Wozzeck''</ref> ساختۀ آلبان بِرگ<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>''Der Rosnkavalier''</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>''Oedipus Rex''</ref> (۱۹۲۵) اثر ایگور استراوینسکی<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون کورت وایل<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.
 
 
----<br><!--11088900-->
[[رده:موسیقی]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:اصطلاحات، تجهیزات و رویدادها]]
[[رده:اصطلاحات، تجهیزات و رویدادها]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:کلاسیک  جهان]]
[[رده:کلاسیک  جهان]]

نسخهٔ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۲۷

اُپِرا (opera)

اُپِرا
اُپِرا

اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، فلورانس[۱] اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.

شکل‌گیری نخستین. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا یاکوپو پری[۲] نام داشت، که اپرای ائورودیکه‌[۳]اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، کلاودیو مونته‌وردی[۴]، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای ایتالیا، پاریس (ح ۱۶۴۵)، وین، و آلمان نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی[۵]، پیترو آنتونیو چستی[۶] (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و آلساندرو اسکارلاتی[۷]. اپرا را در فرانسه ژان‌ـ‌باپتیست لولی[۸] و ژان‌ـ‌فیلیپ رامو[۹]، و در انگلستان، هنری پرسل[۱۰] تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار گئورگ فریدریش هندل[۱۱] می‌بینیم. اُپرا کمیک[۱۲] (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون جووانی باتیستا پرگولزی[۱۳] (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز اپرای گدایان[۱۴] (۱۷۲۸) اثر جان گِی[۱۵] سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک[۱۶] کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. ولفگانگ موتسارت[۱۷] در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)[۱۸] از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون فلوت سحرآمیز[۱۹] با مبنا قراردادن زینگشپیل، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را لودویگ وان بتهوون[۲۰] در اپرای فیدلیو[۲۱] و با آثار کارل وبر[۲۲] دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای جوآکّینو روسّینی[۲۳]، گائتانو دونیتْسِتی[۲۴]، و وینچِنتسو بِلّینی[۲۵] به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و جاکومو مایربر[۲۶]، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا جوزپّه وردی[۲۷] در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون لئو دلیب[۲۸]، شارل گونو[۲۹]، کامی سن‌ـ‌سانس[۳۰]، و ژول ماسنه[۳۱]، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری[۳۲] (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها دانیل اوبر[۳۳] نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را هکتور برلیوز[۳۴] در تروایی‌ها[۳۵] شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. کارمن[۳۶] اثر ژرژ بیزه[۳۷] سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را پیِترو ماسکانیی[۳۸]، روجرو لئونکاوالو[۳۹]، و پوچینی دنبال کردند. پلئاس و ملیزاند[۴۰] اثر کلود دبوسی[۴۱] واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه میخائیل گلینکا[۴۲]، نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف[۴۳]، مودست موسورگسکی[۴۴]، اَلکساندر بورودین[۴۵] و تا اندازه‌ای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی[۴۶] سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، بدرژیچ اسمتانا[۴۷] و بعدها آنتونین دوورژاک[۴۸] و یاناچک[۴۹] دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی[۵۰] با وتسِک[۵۱] ساختۀ آلبان بِرگ[۵۲]، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای شوالیۀ گل سرخ[۵۳] بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون اُدیپوس شاه[۵۴] (۱۹۲۵) اثر ایگور استراوینسکی[۵۵] که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون کورت وایل[۵۶] که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.




  1. Florence
  2. Jacopo Peri
  3. Euridice
  4. Claudio Monteverdi
  5. Pier Cavalli
  6. Pietro Antonio Cesti
  7. Alessandro Scarlatti
  8. Jean-Baptiste Lully
  9. Jean-Philippe Rameau
  10. Henry Purcell
  11. Georg Friedrich Handel
  12. comic opera
  13. Giovanni Battista Pergolesi
  14. The Beggar’s Opera
  15. John Gay
  16. Christoph Willibald von Gluck
  17. Wolfgang Mozart
  18. serious opera
  19. The Magic Flute
  20. Ludwig van Beethoven
  21. Fidelio
  22. Carl Weber
  23. Gioacchino Rossini
  24. Gaetano Donizetti
  25. Vincenzo Bellini
  26. Giacomo Meyerbeer
  27. Giuseppe Verdi
  28. Léo Delibes
  29. Charles Gounod
  30. Camille Saint-Saëns
  31. Jules Massenet
  32. André Gréry
  33. Daniel Auber
  34. Hector Berlioz
  35. The Trojans
  36. Carmen
  37. Georges Bizet
  38. Pietro Mascagni
  39. Ruggero Leoncavallo
  40. Pelléas et Melisande
  41. Claude Debussy
  42. Mikhail Glinka
  43. Nikolai Rimsky-Korsakov
  44. Modest Mussorgsky
  45. Alexander Borodin
  46. Pyotr Ilyich Tchaikovsky
  47. Bedrich Smetana
  48. Antonin Dvorák
  49. Janácek
  50. Viennese school
  51. Wozzeck
  52. Alban Berg
  53. Der Rosnkavalier
  54. Oedipus Rex
  55. Igor Stravinsky
  56. Kurt Weill