جو ای براون: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}جو ای. براون (اوهایو 28 ژوئیه 1891- لس آنجلس 6 ژوئیه 1973م)  Joe E. Brown
}}جو ای. براون (اوهایو 28 ژوئیه 1891- لس آنجلس 6 ژوئیه 1973م)  Joe E. Brown


(نام کامل: جوزف اوانز براون<ref>Joseph Evans Brown</ref>) بازیگر امریکایی. از نه سالگی اکروبات سیرک بود و به دنبال آن به نمایش‌های وودویل<ref>Vaudeville</ref> و سپس برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> راه یافت. در سال ۱۹۲۸ وارد سینما شد و تا اوایل دهۀ ۱۹۴۰ به باری در یک رشته فیلم‌های کم‌هزینۀ کمدی پرداخت. محبوبیتش به عنوان ستارۀ سینما در همین دوران حاصل شد. اما پس از چند سال کار با کمپانی‌های معتبری چون آرکی‌او پیکچرز<ref>Radio-Keith-Orpheum</ref>، [https://wikijoo.ir/%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%88%20%DA%AF%D9%84%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%20%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B1 مترو گلدوین مایر] و [https://wikijoo.ir/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A8%DB%8C%D8%A7%20%D9%BE%DB%8C%DA%A9%DA%86%D8%B1%D8%B2 کلمبیا پیکچرز]، در ۱۹۴۳ تقریباً از سینما کناره گرفت تا به تئاتر بازگردد. در [[جنگ جهانی دوم]] همراه با یک گروه سرگرمی‌ساز به جنوب اقیانوس آرام و آلاسکا سفر کرد و پس از بازگشت به آمریکا چندین بار در تلویزیون ظاهر شد. پس از این دوره فقط هر از گاهی در نقش آدم‌های محترم در چند فیلم بازی کرد. خاطراتش را در کتابی با نام ''خنده چیز شگفت‌انگیزی است''<ref>''Laughter Is a Wonderful Thing''</ref> (۱۹۵۹) نوشته است.   
(نام کامل: جوزف اوانز براون<ref>Joseph Evans Brown</ref>) بازیگر امریکایی و از محبوب‌ترین کمدین‌های هالیوود در دهه‌های 1930 و 1940م. از معدود کمدین‌هایی بود که در نسخۀ سینمایی یکی از نمایشنامه‌های [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]] ظاهر شد. او نقش فرانسیس فلوت<ref>Francis Flute</ref> را [[رویای شب نیمه تابستان|رؤیای شب‌ نیمۀ تابستان]] (ساختۀ مکس راینهارت<ref>Max Reinhardt</ref> و ویلیام دیترله<ref>William Dieterle</ref>- 1935) بازی کرد و به خاطر بازی‌اش بسیار مورد تحسین قرار گرفت. 
 
از نه سالگی اکروبات سیرک بود و به دنبال آن به نمایش‌های وودویل<ref>Vaudeville</ref> و سپس برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> راه یافت. در سال ۱۹۲۸ وارد سینما شد و تا اوایل دهۀ ۱۹۴۰ به باری در یک رشته فیلم‌های کم‌هزینۀ کمدی پرداخت. محبوبیتش به عنوان ستارۀ سینما در همین دوران حاصل شد. اما پس از چند سال کار با کمپانی‌های معتبری چون آرکی‌او پیکچرز<ref>Radio-Keith-Orpheum</ref>، [https://wikijoo.ir/%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%88%20%DA%AF%D9%84%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%20%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B1 مترو گلدوین مایر] و [https://wikijoo.ir/%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A8%DB%8C%D8%A7%20%D9%BE%DB%8C%DA%A9%DA%86%D8%B1%D8%B2 کلمبیا پیکچرز]، در ۱۹۴۳ تقریباً از سینما کناره گرفت تا به تئاتر بازگردد. در [[جنگ جهانی دوم]] همراه با یک گروه سرگرمی‌ساز به جنوب اقیانوس آرام و آلاسکا سفر کرد و پس از بازگشت به آمریکا چندین بار در تلویزیون ظاهر شد. پس از این دوره فقط هر از گاهی در نقش آدم‌های محترم در چند فیلم بازی کرد. خاطراتش را در کتابی با نام ''خنده چیز شگفت‌انگیزی است''<ref>''Laughter Is a Wonderful Thing''</ref> (۱۹۵۹) نوشته است.   


براون در بیش‌تر فیلم‌هایش جوانی مشتاق است که بسیاری از خصوصیات [[هارولد لوید]] را در اواسط دهۀ ۱۹۲۰ دارد. او با اتکا به سابقۀ بازی در تیم‌های بیسبال در چند فیلم نیز قهرمان بیسبال است و تلاش می‌کند تا در آنها ورزشکاری محبوب باشد و در این فیلم‌ها چهره‌ای کمدی را به نمایش می‌گذارد. اما چون تأثیر بازی‌هایش را در تماشاگران ضعیف می‌یابد دوباره به صحنۀ تئاتر بازمی‌گردد. چند فیلمی که در اواخر عمر بازی کرد به روشنی این نظریه را تأیید می‌کند که چه‌گونه کارگردانی خوب در موفقیت فیلم اهمیت دارد. شیوۀ کمدی براون نیازمند آن بود که کارگردان به‌خوبی نسبت به آن آگاه باشد و بداند چه‌گونه و در کجا آن را به کار گیرد. در برخی مواقع شیوه‌ای را به کار می‌گرفت که بیش از حد عامیانه بود، اما وقتی استعدادش به عنوان یک کمدین در کنترل کارگردان قرار می‌گرفت بسیار عالی بازی می‌کرد. براون در دهۀ ۱۹۳۰ حتی به انداره [[لورل و هاردی]] محبوب شده بود و هنوز ایفای نقش میلیونر ''بعضی‌ها داغش را دوست دارند''<ref>''Some Like It Hot''</ref> که به [[جک لمون]] دل می‌بازد فراموش‌نشدنی است.       
براون در بیش‌تر فیلم‌هایش جوانی مشتاق است که بسیاری از خصوصیات [[هارولد لوید]] را در اواسط دهۀ ۱۹۲۰ دارد. او با اتکا به سابقۀ بازی در تیم‌های بیسبال در چند فیلم نیز قهرمان بیسبال است و تلاش می‌کند تا در آنها ورزشکاری محبوب باشد و در این فیلم‌ها چهره‌ای کمدی را به نمایش می‌گذارد. اما چون تأثیر بازی‌هایش را در تماشاگران ضعیف می‌یابد دوباره به صحنۀ تئاتر بازمی‌گردد. چند فیلمی که در اواخر عمر بازی کرد به روشنی این نظریه را تأیید می‌کند که چه‌گونه کارگردانی خوب در موفقیت فیلم اهمیت دارد. شیوۀ کمدی براون نیازمند آن بود که کارگردان به‌خوبی نسبت به آن آگاه باشد و بداند چه‌گونه و در کجا آن را به کار گیرد. در برخی مواقع شیوه‌ای را به کار می‌گرفت که بیش از حد عامیانه بود، اما وقتی استعدادش به عنوان یک کمدین در کنترل کارگردان قرار می‌گرفت بسیار عالی بازی می‌کرد. براون در دهۀ ۱۹۳۰ حتی به انداره [[لورل و هاردی]] محبوب شده بود و هنوز ایفای نقش میلیونر ''بعضی‌ها داغش را دوست دارند''<ref>''Some Like It Hot''</ref> که به [[جک لمون]] دل می‌بازد فراموش‌نشدنی است.       
خط ۴۶: خط ۴۸:
* دوچرخه‌سوار 6روزه (لوید بیکن- 1934)         
* دوچرخه‌سوار 6روزه (لوید بیکن- 1934)         
* چراغ‌های روشن (بازبی برکلی<ref>Busby Berkeley</ref>- 1935)         
* چراغ‌های روشن (بازبی برکلی<ref>Busby Berkeley</ref>- 1935)         
* رؤیای شب نیمۀ تابستان (مکس راینهارت<ref>Max Reinhardt</ref> و ویلیام دیترله<ref>William Dieterle</ref>- 1935)      
* رؤیای شب نیمۀ تابستان (مکس راینهارت و ویلیام دیترله- 1935)
* تراکتور کرم خاکی (ری انرایت<ref>Ray Enright</ref>- 1936)         
* تراکتور کرم خاکی (ری انرایت<ref>Ray Enright</ref>- 1936)         
* سوار بر روی هوا (ادوارد سجویک<ref>Edward Sedgwick</ref>- 1937)         
* سوار بر روی هوا (ادوارد سجویک<ref>Edward Sedgwick</ref>- 1937)         

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۸

جو ای براون
Joe E. Brown
زادروز اوهایو 28 ژوئیه 1891م
درگذشت لس آنجلس 6 ژوئیه 1973م
ملیت امریکایی
شغل و تخصص اصلی بازیگر
آثار تبهکاران نمی‌توانند برنده باشند (جورج ام. آرتور- 1928)؛ بچه سیرک (جورج بی. سایتس- 1928)؛ پسر یک ملوان (لوید بیکن- 1933)؛ چراغ‌های روشن (بازبی برکلی- 1935)؛ رؤیای شب نیمۀ تابستان (مکس راینهارت و ویلیام دیترله- 1935)؛ مراقب شبح‌ها باشید! (ادوارد سجویک- 1939)؛ ناهارخوری هالیوود (دلمر دیوز- 1944)؛ کمدی وحشت (ژاک تورنر- 1964)
گروه مقاله سینما

جو ای. براون (اوهایو 28 ژوئیه 1891- لس آنجلس 6 ژوئیه 1973م) Joe E. Brown

(نام کامل: جوزف اوانز براون[۱]) بازیگر امریکایی و از محبوب‌ترین کمدین‌های هالیوود در دهه‌های 1930 و 1940م. از معدود کمدین‌هایی بود که در نسخۀ سینمایی یکی از نمایشنامه‌های شکسپیر ظاهر شد. او نقش فرانسیس فلوت[۲] را رؤیای شب‌ نیمۀ تابستان (ساختۀ مکس راینهارت[۳] و ویلیام دیترله[۴]- 1935) بازی کرد و به خاطر بازی‌اش بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

از نه سالگی اکروبات سیرک بود و به دنبال آن به نمایش‌های وودویل[۵] و سپس برادوی[۶] راه یافت. در سال ۱۹۲۸ وارد سینما شد و تا اوایل دهۀ ۱۹۴۰ به باری در یک رشته فیلم‌های کم‌هزینۀ کمدی پرداخت. محبوبیتش به عنوان ستارۀ سینما در همین دوران حاصل شد. اما پس از چند سال کار با کمپانی‌های معتبری چون آرکی‌او پیکچرز[۷]، مترو گلدوین مایر و کلمبیا پیکچرز، در ۱۹۴۳ تقریباً از سینما کناره گرفت تا به تئاتر بازگردد. در جنگ جهانی دوم همراه با یک گروه سرگرمی‌ساز به جنوب اقیانوس آرام و آلاسکا سفر کرد و پس از بازگشت به آمریکا چندین بار در تلویزیون ظاهر شد. پس از این دوره فقط هر از گاهی در نقش آدم‌های محترم در چند فیلم بازی کرد. خاطراتش را در کتابی با نام خنده چیز شگفت‌انگیزی است[۸] (۱۹۵۹) نوشته است.

براون در بیش‌تر فیلم‌هایش جوانی مشتاق است که بسیاری از خصوصیات هارولد لوید را در اواسط دهۀ ۱۹۲۰ دارد. او با اتکا به سابقۀ بازی در تیم‌های بیسبال در چند فیلم نیز قهرمان بیسبال است و تلاش می‌کند تا در آنها ورزشکاری محبوب باشد و در این فیلم‌ها چهره‌ای کمدی را به نمایش می‌گذارد. اما چون تأثیر بازی‌هایش را در تماشاگران ضعیف می‌یابد دوباره به صحنۀ تئاتر بازمی‌گردد. چند فیلمی که در اواخر عمر بازی کرد به روشنی این نظریه را تأیید می‌کند که چه‌گونه کارگردانی خوب در موفقیت فیلم اهمیت دارد. شیوۀ کمدی براون نیازمند آن بود که کارگردان به‌خوبی نسبت به آن آگاه باشد و بداند چه‌گونه و در کجا آن را به کار گیرد. در برخی مواقع شیوه‌ای را به کار می‌گرفت که بیش از حد عامیانه بود، اما وقتی استعدادش به عنوان یک کمدین در کنترل کارگردان قرار می‌گرفت بسیار عالی بازی می‌کرد. براون در دهۀ ۱۹۳۰ حتی به انداره لورل و هاردی محبوب شده بود و هنوز ایفای نقش میلیونر بعضی‌ها داغش را دوست دارند[۹] که به جک لمون دل می‌بازد فراموش‌نشدنی است.


برخی از آثار سینمایی

  • تبهکاران نمی‌توانند برنده باشند (جورج ام. آرتور[۱۰]- 1928)
  • بچه سیرک (جورج بی. سایتس[۱۱]- 1928)
  • سالی (جان فرانسیس دیلان[۱۲]- 1929)
  • آهنگ غرب (ری انرایت[۱۳]- 1930)
  • سرعت بالا (مروین لیروی[۱۴]- 1930)
  • وحشی شدن (ویلیام ای. سایتر[۱۵]- 1930)
  • پسر محلی خوب می‌شود (مروین لیروی- 1931)
  • پسر یک ملوان (لوید بیکن[۱۶]- 1933)
  • یک مرد بسیار محترم (لوید بیکن- 1934)
  • دوچرخه‌سوار 6روزه (لوید بیکن- 1934)
  • چراغ‌های روشن (بازبی برکلی[۱۷]- 1935)
  • رؤیای شب نیمۀ تابستان (مکس راینهارت و ویلیام دیترله- 1935)
  • تراکتور کرم خاکی (ری انرایت[۱۸]- 1936)
  • سوار بر روی هوا (ادوارد سجویک[۱۹]- 1937)
  • مراقب شبح‌ها باشید! (ادوارد سجویک- 1939)
  • دهان بزرگ من را ببند (چارلز بارتون[۲۰]- 1942)
  • ناهارخوری هالیوود (دلمر دیوز[۲۱]- 1944)
  • سال‌های مناقصه (هارولد شوستر[۲۲]- 1948)
  • کمدی وحشت (ژاک تورنر[۲۳]- 1964)

  1. Joseph Evans Brown
  2. Francis Flute
  3. Max Reinhardt
  4. William Dieterle
  5. Vaudeville
  6. Broadway Theatre
  7. Radio-Keith-Orpheum
  8. Laughter Is a Wonderful Thing
  9. Some Like It Hot
  10. George M. Arthur
  11. George B. Seitz
  12. John Francis Dillon
  13. Ray Enright
  14. Mervyn LeRoy
  15. William A. Seiter
  16. Lloyd Bacon
  17. Busby Berkeley
  18. Ray Enright
  19. Edward Sedgwick
  20. Charles Barton
  21. Delmer Daves
  22. Harold Schuster
  23. Jacques Tourneur