ازدواج مقدس
ازدواج مقدس (Sacred Marriage)
نوعی مراسم نمادین یا تشریفاتی مربوط به اساطیر یا ادیان بینالنهرین. اصل واژه از تاریخ مذهب یونان به عاریت گرفته شده است. تصور ازدواج بين ربالنوعها در شماری از افسانهها و اساطیر بینالنهرینی به عنوان راهی برای توجیه آفرینش ذکر میشده است.
این اصطلاح دستکم دو نوع متفاوت از مراسم مذهبی بینالنهرین باستان را شرح میدهد:
- در مراسمی با عنوان هشادو[۱] که تاریخش عمدتاً به دورههای نوـبابلی و نوـآشوری و یا جدیدتر برمیگردد، ازدواج بين ربالنوعها با یک مراسم نمادین که طی آن مجسمههای پرستش[۲] دو ربالنوع با هم آورده میشدند، به رسمیت شناخته میشد. برای آنکه مجسمهها بتوانند ازدواج کنند، به یک بستر خواب تشریفاتی نیاز بود. چنین مراسم نمادینی (که بخشی از مراسم سال نو را تشکیل میداد) برای مردوخ و سارپانیتو[۳]، نبو و تاشمتوم[۴] (یا نانايا[۵])، شمش (اوتو[۶]) و آیا[۷] (شريده[۸])، و آنو و آنتو[۹]، برگزار میشد. به نظر نمیرسد که این ازدواجها به طور مستقیم به افسانههای خاصی مربوط بوده باشند.
- شكل كاملاً متفاوتی از این مراسم که از دورههای بسیار قدیمتر شناخته شده، نوعی عشقبازی تشریفاتی (احتمالاً به شکل روسپیروشی) است که ظاهراً بین یک پادشاه ایزدی و الهۀ اینانا[۱۰] صورت میگرفته و به صورت مقاربت نمادین در وصلت خدا دوموزی[۱۱] (← تموز) با اینانا[۱۲] (← ایشتر)، دیده میشود. گواه ادبی منحصربهفردی برای این نوع ازدواج به دورۀ سلسلۀ سوم اور و دورهٔ ایسین، بازمیگردد و هنوز هم مشخص نیست که آیا بین پادشاه و کاهن زنی (در نقش اینانا)، ازدواج موقت یا دائمی رخ میداده، یا اینکه تمام مراسم صرفاً نمادین بوده است. سرودها و اشعار زیبای سومری متعلق به پرستش اینانا - دوموزی، بیان میکنند که باروری و زایایی گیاهان، حیوانات و انسانها به نحوی به پیوند اینانا و امه ـ اوشومگل - انه[۱۳] بستگی داشته، اما به دلیل عدم توصیف دقیقی از بقایای این مراسم که تنها جزئیات آن در قالب آیینهای سال نو باقی مانده، فهمیدن این موضوع که آیا این نوع ازدواج شکل نمادین پیوند ربالنوعها یا ازدواجی واقعی بوده مشکل است. ازدواج بین یک کاهن زن به نام انتو[۱۴] با خدای محلی طوفان، احتمالا ادد[۱۵] یا ور[۱۶] در شهر سومری إمار[۱۷] در قرن چهاردهم قبل از میلاد، گزارش شده است. احتمالاً اینجا هم یک حاکم هویت خدا را به خود منسوب کرده است. معلوم نیست که منبع مستقیم اطلاعات راجع به داستان بازگوشده توسط هرودوت (که احتمالاً بابل را در قرن پنجم قبل از میلاد دیده) چیست، که براساس آن، زنی شب را در زیارتگاهی بر روی زیگورات بابل در انتظار ملاقات بل[۱۸] (مردوخ) سپری میکند. البته بدیهی است که این داستان یادآوریِ چیزیست که در دورههای قدیمیتر در بینالنهرين رواج داشته است