دولت رفاه
دولت رفاه (welfare state)
نظامی سیاسی که در چارچوب آن دولت (و نه شخص یا بخش خصوصی) مسئول تأمین رفاه شهروندان است و سطح زندگی حداقل را برای آنان فراهم میآورد و آنان را در برابر خطرات نیازمندی، بیماری، جهل، فلاکت، و بیکاری بیمه میکند. خدمات رفاهی شامل تأمین اجتماعی است که متضمن پرداخت کمکهزینه در صورت قطع درآمد شخص بهسبب بیماری، جراحت، کهنسالی، یا بیکاری میشود. این کمکها بهصورت کمکهزینۀ بیکاری و بیماری، کمکهزینۀ خانواده، و کمک معاش در چارچوب طرحهای بیمۀ دولتی تأمین و عرضه میشوند. برخی از خدمات رفاهی عبارتاند از خدمات بهداشتی و آموزشی که بودجۀ آن معمولاً از طریق مالیات تأمین میشود، و فراهمکردن خانههای سازمانی با تخصیص یارانه. پرداخت یارانۀ استفاده از وسایل حملونقل عمومی، تسهیلات اوقات فراغت، کتابخانههای عمومی با تخفیف ویژه برای کهنسالان، بیکاران، و از کارافتادگان از دیگر عناصر فرعی دولت رفاه بهشمار میروند. اصطلاح دولت رفاه را نخستینبار سِر آلفرد زیمرن[۱] در اواخر دهۀ ۱۹۳۰ برای متمایزکردن سیاستهای نظامهای مردمسالار از دولتهای دیکتاتوری اروپا بهکار برد. عناصر دولت رفاه از اواخر قرن ۱۹ در بخشهایی از اروپا شکل گرفت؛ در این راه آلمان با تصویب قانون بیمۀ ملی اجباری سوانح و بیماری، که صدراعظم وقت اوتو فون بیسمارک[۲] بهاجرا گذاشت و هزینۀ آن را دولت میپرداخت، پیشگام بود. نیوزیلند در ۱۸۹۸ مقرریهای رفاهی را رایج کرد و اتریش ـ مجارستان در اواخر قرن ۱۹، نروژ در ۱۹۰۹، سوئد در ۱۹۱۰، ایتالیا، انگلستان، و روسیه در ۱۹۱۱ بیمۀ ملی بهداشتی را بهاجرا گذاشتند. ایالات متحده امریکا نیز بعدها با تصویب قانون تأمین اجتماعی[۳] (۱۹۳۵) گام در همین مسیر گذاشت. این تحولات واکنشی به فشارهای سیاسی و اجتماعی، ازجمله تعمیم حق رأی، بودند. این خدمات حداقل سطح زندگی را البته نه برای همۀ گروههای جامعه تأمین میکردند. در اوایل دهۀ ۱۹۴۰، انگلستان یک دولت رفاه فراگیر را با همۀ عناصرش برای همگان بهوجود آورد. در سطح بینالملل چندین کشور، بهویژه در منطقۀ اسکاندیناوی، پیگیر هدف ایجاد دولت رفاه بودهاند، اما آنها نیز غالباً آن را نه یک واقعیت بلکه یک آرمان میدانند. مفهوم دولت رفاه جزو لاینفک ساختارهای سیاسی دولتهای کمونیستی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز بود، ولی حتی در این کشورها هم واقعیتهای اقتصادی نحوۀ اجرای عملی آن را تعدیل کرد.