آنارشیسم
آنارشیسم (Anarchism)
(یا: حکومتستیزی) آموزهای سیاسی و فلسفی که قدرت سیاسی سازمانیافته (دولت) را در هر نظام اجتماعی و در همۀ اشکال آن مردود میشناسد و عامل بدبختیهای بشر میداند. آنارشیست[۱]ها معتقدند که عالیترین دستاورد بشری، آزادی مطلق شخص و صرفاً محدود به آزادی دیگری و پرهیز از رساندن آزار و آسیب به دیگران است. آنارشیسم بهجای دولت، ادارۀ امور جوامع را از راه همکاری داوطلبانۀ مردم در سازمانهای غیردولتی کوچک، مستقل و آزاد پیشنهاد میکند. اگرچه وجود اندیشههای آنارشیستی را میتوان تا سه قرن پیش از میلاد نزد زنون فیلسوف یونانی پی گرفت، اما آنارشیسم فلسفیِ دورۀ جدید با پیِر ژوزف پرودون[۲] (۱۸۰۹ـ۱۸۶۵م) و کتاب مالکیت چیست او آغاز میشود. آنارشیستهای فلسفی روشهای خشونتآمیز را نفی میکنند و معتقدند که تکامل تدریجی اجتماعی سرانجام به سازماندهیهای آنارشیک خواهد انجامید. آنارشیسم خشونتطلب در قرن ۱۹م از دل جنبش سوسیالیستی برآمد. میخائیل باکونین[۳] (۱۸۱۴ـ۱۸۷۶م) که معتقد به توسل به زور و ترور برای رسیدن به هدف بود، در انترناسیونال اول (۱۸۶۹م) بهسبب اختلاف نظر با کارل مارکس[۴] اخراج شد. کروپاتکین[۵]، شاهزادۀ روس، از آنارشیستهای مدرن و معتدل و از متفکران آنارشیسم بود. آنارشیستهای افراطی با ترور مکینلی[۶]، رئیسجمهور امریکا، تزار الکساندر اول، هومبرت اول، پادشاه ایتالیا، جورج اول، پادشاه یونان، و کارنو، رئیسجمهور فرانسه، سبب شدند که افکار عمومی جهانیان همۀ آنارشیستها را تروریست و خشونتطلب تلقی کند. از ربع دوم قرن ۲۰ آنارشیسم بهمثابه فلسفهای سیاسی و جنبشی سازمانیافته به سراشیبی ضعف و زوال و اضمحلال افتاد. الکساندر برکمنِ[۷] لهستانیتبار و اِما گلدمنِ[۸] لیتوانیایینژاد، که هر دو به تابعیت امریکا درآمده بودند، از آخرین چهرههای معروف جنبش آنارشیسم بودند که در ۱۹۱۹م هر دو به شوروی تبعید شدند.