حبسیه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

حَبسیِّه

(یا: زندان‌نامه؛ زندان‌سروده) شعر یا متنی منثور که گوینده در زندان نوشته باشد و در آن غالباً از محیط بد زندان و بخت بد و پشیمانی و جفای فلک و روزگار سخن می‌رود. حبسیۀ منظوم را بیشتر در قالب‌های قصیده و قطعه و رباعی گفته‌اند. مشهورترین حبسیه‌ها متعلق به مسعود سعد سلمان است: نالم ز دل چو نای من اندر حصارِ نای/پَستی گرفت همتِ من زین بلندجای ... در شعر معاصر نیز ملک‌الشعرای بهار و فرخی یزدی و اخوان ثالث حبسیه‌هایی دارند: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید (ملک‌الشعرای بهار). در نثر معاصر فارسی نیز متونی، ازجمله داستان و رمان و خاطرات، را می‌توان در زمرۀ حبسیات شمرد. ازجملۀ این آثار است: ورق‌پاره‌های زندان اثر بزرگ علوی. همچنین شاید بتوان خاطرات زندان افراد را هم جزو حبسیات به‌شمار آورد. ازجملۀ این آثار است: ایام محبس اثر علی دشتی؛ پنجاه‌وسه نفر اثر بزرگ علوی.