غوغای ژوئیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
'''خلاصۀ رمان'''
'''خلاصۀ رمان'''


سوای مشروب، دو سرگرمی بزرگ سفیدهای خرده‌پای ایالت جورجیا عبارت است از صید ماهی و شکار سیاهپوستان؛ و البته دومی برای آنها بسیار مهیج‌تر از اولی‌ست.
سوای مشروب، دو سرگرمی بزرگ سفیدهای خرده‌پای ایالت جورجیا عبارت است از صید ماهی و شکار سیاهپوستان؛ و البته دومی برای آنها بسیار مهیج‌تر از اولی‌ست. کلانتر ناحیه هر وقت می‌شنود که همشهری‌هایش می‌خواهند سیاهپوستی را حلق‌آویز کنند به صید ماهی می‌رود: «هرگز تحمل دیدن ماهی را نداشت، هرگز ماهی نمی‌خورد؛ و برای اینکه بوی ماهی به مشامش نخورد، احیاناً راهش را چندین کوچه کج می‌کرد. اما، رفتن به صید ماهی تنها راهی بود که در اختیار داشت تا خود را از موقعیت مشکلی برهاند. از یازده سال پیش که به کلانتری منطقه برگزیده شده بود، آنقدر به ماهیگیری رفته بود که بیش از هرکس دیگر در آن ناحیه دربارۀ شکار با کرم یا با مگس چیز می‌دانست.»
----
----

نسخهٔ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۹

غوغای ژوئیه (Trouble in July)

عنوان رمانی از ارسکین كالدول که نخستین بار در سال 1940م منتشر شده است. موضوع اصلی رمان، مسألۀ تبعیض نژادی و نابسامانی زندگی مردم سیاهپوست امریکاست. این داستان با لحن سریع و عصبی و کوبنده‌اش یکی از بهترین آثار نویسنده است. شخصیت اصلی رمان، کلانتر مک کرتین[۱] است که نتوانسته است به ماهیگیری برود، ولی ارادۀ بیشتری هم از خود برای این کار نشان نداده است. وانگهی این مرد تنها شخصیت رمان است که حقیقتاً نژادپرست نیست و ناتوانی مطلق او به‌وضوح نشان می‌دهد که نژادپرستی و خشونت چه‌طور آزادانه در ایالت جورجیا رواج دارد. این رمان نخست‌بار در سال 1331ش در ایران با برگردان رضا سیدحسینی (با همین عنوان) و سال 1362ش با برگردان م‍ح‍م‍د رف‍ی‍ع‍ی‌ م‍ه‍رآب‍ادی‌ (تحت عنوان شک‍ار ی‍ک‌ س‍ی‍اه‍پ‍وس‍ت‌: دردس‍ر م‍اه‌ ژوئ‍ی‍ه‌) منتشر شده است. ترجمۀ رضا سیدحسینی نیمۀ اول دهۀ 1360ش چند نوبت توسط انتشارات علمی تجدید چاپ شده است.


خلاصۀ رمان

سوای مشروب، دو سرگرمی بزرگ سفیدهای خرده‌پای ایالت جورجیا عبارت است از صید ماهی و شکار سیاهپوستان؛ و البته دومی برای آنها بسیار مهیج‌تر از اولی‌ست. کلانتر ناحیه هر وقت می‌شنود که همشهری‌هایش می‌خواهند سیاهپوستی را حلق‌آویز کنند به صید ماهی می‌رود: «هرگز تحمل دیدن ماهی را نداشت، هرگز ماهی نمی‌خورد؛ و برای اینکه بوی ماهی به مشامش نخورد، احیاناً راهش را چندین کوچه کج می‌کرد. اما، رفتن به صید ماهی تنها راهی بود که در اختیار داشت تا خود را از موقعیت مشکلی برهاند. از یازده سال پیش که به کلانتری منطقه برگزیده شده بود، آنقدر به ماهیگیری رفته بود که بیش از هرکس دیگر در آن ناحیه دربارۀ شکار با کرم یا با مگس چیز می‌دانست.»


  1. Mc Curtain