فرامرز

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

فَرامرز

فَرامرز

در شاهنامۀ فردوسی‌، پسر رستم‌ از خالۀ‌ کِیقُباد. در لشکری که رستم به کین‌خواهی سیاوش آراسته بود، پیش‌قراول سپاه بود. فرامرز، نخست‌ وَرازاد شاه‌ سِپیجاب‌ و هزاران‌ تورانی‌ را از پای درآورد‌. سپس‌ سُرخِه‌، پسر افراسیاب‌، به‌ اسارت‌ فرامرز درآمد و او را مانند سیاوش‌ سربریدند. در آغاز تخت‌نشینی‌ کیخسرو، فرامرز نیز همراه‌ زال‌ و رستم‌ و زَوارِه‌ حضور داشت‌. کیخسرو فرامرز را مأمور گشودن‌ شهرهای‌ هم‌مرز نیمروز کرد. در جنگ‌ بعدی‌ ایران‌ و توران‌ فرامرز فرماندهی‌ سپاهی‌ را برعهده‌ داشت‌ که‌ از مردم‌ کشمیر و کابل‌ تشکیل‌ می‌شد. سال‌ها بعد هنگامی‌ که‌ اسفندیار از سوی‌ پدر مأمور دستگیری‌ رستم‌، زَوارِه‌ و فرامرز بود، فرامرز در رویارویی‌ با مهرنوش‌، پسر اسفندیار، او را کشت‌. فرامرز پس‌ از کشته‌شدن‌ رستم‌ به‌ نیرنگ‌ شَغاد به‌ کین‌خواهی‌ برخاست‌. او نخست‌ رستم‌ و زواره‌ و رَخش‌ را در تابوت‌ نهاد و به‌ زابلستان‌ فرستاد، سپس‌ در نبردی‌ سخت‌ بر شاه‌ کابل‌ چیره‌ شد و او را به‌ نخجیری‌ برد که‌ رستم‌ در آن‌ کشته‌ شده‌ بود و در چاه‌ رستم‌ بیاویخت‌ و چهل‌ تن‌ از یاران‌ او را همراه‌ شغاد، که‌ به‌ تیر رستم‌ بر چناری‌ دوخته‌ شده‌ بود، به‌ آتش‌ کشید و سوزاند. هنگامی‌ که‌ بهمن‌اسفندیار به‌ پادشاهی‌ نشست‌ و به‌ زابلستان‌ تاخت‌ و زال‌ را به‌ بند کشید، فرامرز که‌ در مرز «بُست‌» بود خود را به‌ میدان‌ رسانید، اما پس‌ از نبردی‌ جانانه‌ و برداشتن‌ زخم‌های‌ فراوان‌ اسیر شد. به فرمان بهمن او را بر دار کشیدند و تیربارانش کردند.