لازم

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

لازم

(در لغت به‌معنی ناگزیر و واجب) اصطلاحی در منطق. بر دو معنی اطلاق می‌شود: ۱. جدایی‌ناپذیر، امری که جداشدن آن از امر دیگر محال است، مثل جدانشدن سپیدی از برف و سیاهی از زغال. لازم سه قسم است: الف. لازم وجود خارجی، مثل مثال‌های پیشین؛ ب. لازم وجود ذهنی، مثل کلیّت که عارض بر نوع و جنس می‌شود و نوع و جنس و کلی و مفاهیمی از این دست را «معقول ثانی منطقی» می‌نامند؛ ج. لازم ماهیت، امری است که در وجود ذهنی و خارجی همراه ماهیت است و از آن جدا نمی‌شود، مثل زوج‌بودن برای اعداد زوج. جمع لازم، «لوازم» است و مراد از لوازم، خواص و ویژگی‌های جداناشدنی از شئ است؛ ۲. دربرابر ملزوم، یعنی چیزی که بالضروره از چیزی دیگر به‌بار می‌آید و پیوسته با آن همراه است، مثلِ سوزندگی برای آتش.