لفظ

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

لفظ
(در لغت به‌معنی کلمه، واژه و ترکیب) در منطق، آنچه بدان تلفظ کنند و سخن گویند، که اگر دارای معنی باشد آن را لفظ موضوع، لفظ مستعمل و لفظ مفید می‌نامند و اگر دارای معنی نباشد از آن به لفظ مُهمل تعبیر می‌کنند. اقسام لفظ. لفظ را از جهات مختلف می‌توان تقسیم و طبقه‌بندی کرد: ۱. جزئی و کلی؛ کلی لفظی است که بر مصادیق بسیار و به اصطلاح بر کثیرین صدق کند و جزئی لفظی است که بر مصادیق محدود و معیّن صادق باشد. ۲. مفرد و مرکب؛ مفرد لفظی است که جزء آن بر جزء معنی دلالت نکند، مثل «انسان»، و لفظ مرکب لفظی است که جزء آن بر جزء معنی دلالت کند و هر جز را معنی جداگانه‌ای باشد، مثل «حیوان ناطق». مرکب بر دو قسم است: الف. تام، شامل خبری (جمله‌های خبری) و انشایی (جمله‌های غیرخبری) است؛ ب. ناقص، شامل ترکیب‌ وصفی (صفت و موصوف)، مثل کتابِ سودمند و ترکیب‌ اضافی (مضاف و مضاف‌الیه) مثل کتاب گلستان است. ۳. شرط و جواب شرط؛ شرط، لفظی است که در قضیه‌های شرطیۀ متصله بر سر مقدم بیاید، مثل «اگر» و «هرگاه»، و جواب، لفظی است که بر سر تالی و جواب شرط بیاید، مثلِ «پس» و «آن‌گاه». به لفظ جواب شرط «ادات جواب» هم می‌گویند، مثل «اگر خورشید برآید، آن‌گاه روز است». ۴. محصَّل و معدول؛ محصل، لفظی است که ادات سلب بر سر‌ آن نیاید، مثل «مرد» و «دانا»، و معدول، لفظی است که ادات سلب بر سر آن درآید مثلِ «نامرد» و «نادان». ۵. مُتواطی و مُشَکِّک؛ متواطی، لفظی است کلی که بر مصادیق خود یکسان صدق کند، مثل انسان، و مُشکک، لفظی است کلی که بر مصادیق خود نامساوی (شدید و ضعیف) صدق کند، مثل «نور» و «وجود» که بدیهی است دارای مراتب‌اند. ۶. مشترک و متواطی: مشترک یعنی مشترک‌بودن لفظ بین چند معنی، مثل «باز» که مشترک است بین «پرندۀ شکاری»، «دوباره» و «مقابل بسته». نیز مثلِ «شیر» و «عین»، و متواطی یعنی لفظی که تنها دارای یک معنی باشد.