ملکه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مَلکَه (فلسفه)

کیفیتی راسخ در محل، که موجب صدور فعل یا انفعالی می‌شود. این واژه در اصطلاح فلسفی، در مقابل عدم ملکه، که یکی از اقسام تقابل است، به کار برده می‌شود، و بنابر بحث تقابل، دو امر عارضی که یکی وجودی و دیگری عدمی باشد و در یک محل و در یک زمان و از یک جهت در موضوع قابل‌اعتبار نباشند، دو امر ملکه و عدم ملکه‌اند؛ بنابراین، صفاتی همچون شنوایی و بینایی از گونۀ ملکه‌اند و کَری و کوری عدم ملکه‌اند. فلاسفه، ملکه و عدم ملکه را به حسب اعتبار آن در موجود خارجی بر 2  گونه دانسته‌اند: حقیقی و مشهوری. در عدم و ملکۀ مشهوری، برخلاف حقیقی، موضوع مقیّد به وقت اتصاف و موضوع از طبایع شخصیه است. مثلاً، ملکۀ ریش‌داشتن در اصطلاح مشهوری، در جایی قابل اعتبار است که اولاً موضوع پسر باشد و ثانیاً به زمان بلوغ رسیده باشد. پس، ملکه و عدم ملکۀ مشهوری ریش‌داشتن، در یک زن یا کودک قابل اعتبار نیست.