گنوستیسیسم

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

گِنوسْتیسیسْم (gnosticism)

(از واژۀ یونانی gnossis به‌معنی معرفت؛ ضبط غُنوسیه که امروزه در متون عربی و گاهی فارسی به‌کار می‌رود از برساخته‌های جدید است و اصالتی ندارد و در متون قدیمی عربی و فارسی به‌کار نرفته است) جریان فکری التقاطی و باطنی‌گرای کهن، با تأکید بر معرفت روحانی به رازهای الهی. گنوستیسیسم نه یک مکتب، که به واقع اصطلاحی است که بر همۀ اندیشه‌های متقدم و متأخر باطنی‌گرای دینی، اطلاق می‌شود و عموماً تلفیقی است از مسیحیت، فلسفۀ یونان، هندوئیسم و بودیسم، آیین‌های باطنی مدیترانه‌ای، و ثنویت باوری مانوی. مکاتب گوناگون گنوسی عموماً در قرون ۲ و ۳م شکوفا شدند. حوزۀ فعالیت‌های گنوسیان از کرانه‌های جنوبی مدیترانه (مصر) تا ایران گسترده بود. بنیاد آموزه‌های گنوسیان بر آمیختگی شر با جهان مادی استوار است. به باور اینان، برخی از آدمیان از عنصری روحانی برخوردارند که نه فقط آنان را از شرّ می‌رهاند، به مرتبه‌ای والاتر نیز رهنمون می‌شود. طیف گِنوسیان مایل به مسیحیت برآنند که مسیح هرگز به‌راستی تجسد نیافت و نمُرد. رابطۀ مسیح با شاگردانش، رازورانه و ناجسمانی بود و شاگردان، نه مسیح، که جلوۀ شبیه به او را رؤیت می‌کردند. در آمیختگی مظاهر گنوسی با فلسفۀ افلاطون در مکتب فلسفی موسوم به مکتب اسکندرانی (فلوطین و شاگردان او؛ افلاطون باوران عصر میانه) انعکاس‌یافته است. در ۱۹۴۰، شماری از متون گنوسی، ازجمله انجیل مریم و انجیل تومای حواری کشف شد. خیزش دوبارۀ باورهای گنوسی را می‌توان در آیین کاتاری (قرن ۱۲م) در فرانسه مشاهده کرد. باورهای گنوسی مایل به مسیحیت کماکان در دوره‌های نو نیز در دیدگاه‌های فلاسفه و شاعران ادامه یافته است؛ مثلاً می‌توان فقره‌هایی از رازورزی‌های ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی، را متأثر از باورهای گنوسی دانست. رگه‌هایی از عقاید گنوسی در آیین‌های ایرانی، همچون آیین زُروانی، نیز دیده می‌شود. آموزه‌هایی چون نجات‌بخشی و ثنویت‌باوری رازورانۀ گنوسیان در اندیشه‌های شیعیان نخستین، موسوم به غُلات، ظاهراً از طریق آموزه‌های عبدالله بن سبا، راه یافته است. غُلات، که فرقۀ نُصَیریه از آن جمله‌اند، بر این باور بودند که امام علی (ع) و فرزندان او الوهیت یافته‌اند. باورهای گنوسی در اثری به نام امّ‌ الکتاب (قرن ۲ق) نوشتۀ گروهی از غُلات کوفی و نیز کتاب ‌الاضلّه، رایج در میان نُصَیریه، دیده می‌شود. تداوم این سنت در آرای اسماعیلی، به‌ویژه اسماعیلیان نزاری، دیده می‌شود. در باورهای فِرقی چون دُروزیه نیز باورهای گنوسی مشهود است. ظاهراً آرای گنوسی از طریق موالی (ایرانیان تازه مسلمان کوچیده به کوفه) که با عقاید گنوسی آشنا بودند، به اندیشه‌ها و فرق اسلامی راه یافته است.