ازل

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

اَزَل
(در لغت به‌معنای همیشگی) در اصطلاح فلسفه و کلام به مفهوم بی‌آغاز و بی‌ابتداست، در برابر ابد، که بی‌پایان و بی‌انتهاست. ازل استمرار و امتداد وجود در زمان‌های نامتناهی، در جانب گذشته است، چنان‌که ابد عبارت از استمرار وجود است در زمان‌های مُقدّر نامتناهی در جانب آینده. نزد فیلسوفان این معنی فقط اختصاص به واجب‌الوجود دارد. میرداماد بر آن است که شیئی غیر واجب‌الوجود نیز می‌تواند ازلی زمانی باشد، بدین معنا که قبل از آن زمانی نباشد و آن را زمان دهری می‌گویند. اما واجب‌الوجود ازلی سرمدی است، نه ازلی زمانی و دهری. بدین‌گونه ازل را دو گونه می‌توان تفسیر کرد: با تأکید بر هستی، و آن دوام و استمرار دائمی هستی در گذشته است، مثل آن‌که نتوان برای وجود خدا ابتدایی درنظر گرفت؛ و با تأکید بر زمان، یعنی برای زمان چیزی نه تنها با فکر و خرد، بلکه حتی با وهم و گمان هم نتوان آغازی یافت. در کلام، به‌جای ازلی، از اصطلاح «قدیم» نیز استفاده می‌شود و از این‌رو اصطلاحات قدیم ذاتی و قدیم زمانی، که اشاره به دو تفسیر مذکور است، نیز وجود دارد. متصوفه گفته‌اند اعیان ثابته و بعضی از ارواح مجرده ازلی‌اند. در جهان‌بینی زردشتی، به‌ویژه در زروانیسم نیز از زمان بی‌کرانه (ازلی و ابدی) سخن می‌رود. احتمالاً واژۀ عربی ازل، معرب اَسر پهلوی، به معنای بی‌آغاز و اَبَد، معرب اَپَد (یا اَپاد) به معنای بی‌پایان است.