برلین، آیزایا (۱۹۰۹ـ۱۹۹۷)
| آیزایا برلین Isaiah Berlin | |
|---|---|
| زادروز |
روسیه ۱۹۰۹ م |
| درگذشت | ۱۹۹۷ م |
| ملیت | انگلیسی |
| تحصیلات و محل تحصیل | کالج کورپوس کریستی در آکسفورد |
| شغل و تخصص اصلی | فیلسوف سیاسی |
| لقب | سر |
| سمت | ریاست کالج ولفسان در آکسفورد از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۵ |
| آثار | کارل مارکس (۱۹۳۹)؛ ویکو و هردر (۱۹۷۶)؛ مطالعه صحیح بشریت (۱۹۹۷) |
| گروه مقاله | فلسفه ; منطق و کلام |
بِرلین، آیزایا (۱۹۰۹ـ۱۹۹۷)(Berlin, Isaiah)

فیلسوف سیاسی انگلیسی و تاریخنگار اندیشهها و عقاید. در روسیه متولد شد و در ۱۹۲۰ همراه خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد. در کالج کورپوس کریستی[۱] در آکسفورد به تحصیل پرداخت و از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۵ ریاست کالج ولفسان[۲] در آکسفورد را برعهده داشت. علاقه و استعداد او به حوزههای گوناگونی از زندگی معنوی معطوف بود. در کتاب جوجه تیغی و روباه[۳] دربارۀ نظریۀ تولستوی در باب نیروهای مقاومتناپذیر تاریخی به بحث پرداخت و درناگزیری تاریخی[۴] (۱۹۵۴) و چهار مقاله دربارۀ آزادی[۵] (۱۹۶۹) به گونههای مختلفِ جبر تاریخی، بهویژه مارکسیسم، حمله کرد. در فلسفۀ سیاسی به سبب تمایزنهادن میان آزادی سلبی و ایجابی مشهور است: تمایزی که در دو مفهوم آزادی[۶] (۱۹۵۷) به آن پرداخته است. بر طبق این نظر، اگرچه هر بیانی دربارۀ آزادی باید هم واجد توانایی انسان در انجام امور (جنبۀ ایجابی یا مثبت آزادی) باشد و هم نبود مانع و محدودیت در انجام امور (جنبۀ سلبی یا منفی آزادی) را مشخص کند، اما در هر فلسفۀ سیاسی، جنبهای بر جنبۀ دیگر برتری یافته است: لیبرالیسم بر آزادی از قید و بندهای قانونی و اجتماعی (یا جنبۀ سلبی آزادی) تکیه میکند، اما نظریههای آرمانگرا بر جنبۀ ایجابی آزادی تأکید میورزند و آن را فقط در جامعهای ساختارمند تحقّقپذیر میدانند. برلین به کثرتگرایی و آزادی فردی عقیده داشت و در همۀ عمر حامی صهیونیسم بود. در ۱۹۵۷ لقب سِر دریافت کرد. برخی دیگر از آثار اوست: کارل مارکس[۷] (۱۹۳۹)؛ ویکو و هردر[۸] (۱۹۷۶). بعضی از مقالات مهم او اندکی پس از مرگش و با عنوان مطالعۀ صحیح بشریت[۹] (۱۹۹۷) بهچاپ رسید.
Fckmw0fckmw