بلوغ (فیلم سینمایی)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
صحنه‌ای از فیلم
صحنه‌ای از فیلم

بلوغ (فیلم سینمایی) Puberty (movie)

فیلم بلند سینمایی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، تولید سال 1377ش. بلوغ با شرکت در بخش مسابقۀ سینمای ایران هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد (حسین یاری)، بهترین بازیگر نقش دوم زن (سحر جعفری جوزانی)، بهترین فیلمنامه، بهترین موسیقی متن، بهترین صداگذاری و بهترین فیلمبرداری نامزد دریافت جایزه بوده و همچنین جوایز بهترین تدوین، دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزۀ ویژۀ هیأت داوران را برای بهترین کارگردانی دریافت کرده است.

جعفری جوزانی در گفت‌وگویی دربارۀ داستان بلوغ چنین گفته: «داستان فيلم، از زندگی واقعی دکتر علی خاوری اقتباس شده است که در بندرعباس به کار پزشکی می‌پردازد و دستمزد خود را در تهران صرف اشتغال جوانان بزهکاری می‌کند که از زندان آزاد شده‌اند.»

زمان فیلم: 90 دقیقه


خلاصۀ داستان

ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت می‌کنند. دکتر خاوری همواره خاطره دردناکی از غرق شدن دوستش بهروز را به یاد می‌آورد و از این که شنا بلد نبوده تا او را نجات دهد دچار عذاب وجدان است. کوکب، زنی که شوهری معتاد دارد، از او کمک می‌خواهد و دکتر از شوهر کوکب می‌خواهد که خانواده‌اش (کوکب و دو فرزندش آرزو و مهدی) را تنها بگذارد تا زندگی معمولی خودشان را ادامه دهند. دکتر روحانی، پدر سیمین که کانون اصلاح و تربیت را اداره می‌کند، به داماد آینده‌اش مژده می‌دهد که او و دخترش در امتحان درجۀ عالی پزشکی قبول شده‌اند و می‌تواند آنها را به خارج بفرستد. ناصر و سیمین در حیاط بزرگ خانۀ زن ثروتمندی به نام خانم معارف، کارگاهی برای کمک به مددجویان تشکیل داده‌اند. خانم معارف به ناصر می‌گوید که رامیار، نوۀ او که از خارج آمده، به دلیل عکاسی در یکی از خیابان‌های تهران بازداشت شده است. ناصر برای ضمانت او به کمیته می‌رود و رامیار را نزد مادربزرگش می‌آورد. در انتها پدر رامیار که در آمریکا زندگی می‌کند برای بردن او به تهران می‌آید. ولی رامیار نمی‌پذیرد و پس از مشاجره‌ای لفظی با پدرش، ناصر او را به خانه‌ای در کنار دریا می‌برد، ولی فردای آن روز با مشاهدۀ نامه‌ای متوجه می‌شود که رامیار قصد خودکشی دارد. ناصر او را روی تخته‌سنگ بزرگی در کنار دریا می‌بیند؛ در حالی که قصد دارد با سنگ بزرگی که به پایش بسته خودش را غرق کند. رامیار به رغم تأکید مکرر ناصر بر این که شنا نمی‌داند، خودش را به درون آب می‌اندازد و ناصر هم به او می‌پیوندد. رامیار ناصر را نجات می‌دهد. ناصر گذرنامه‌اش را پاره می‌کند و فردای آن روز رامیار با یک شاخه گل آ‏فتابگردان به عیادت آرزو می‌رود.


برخی از بازیگران و عوامل تولید

نویسنده: مسعود جعفری جوزانی

تهیه‌کنندگان: مسعود جعفری جوزانی، فتح‌الله جعفری جوزانی و عباس حقیقی

مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری

تدوینگر: روح‌الله امامی

آهنگساز: کامبیز روشن‌روان

صدابردار: رضا اردلان

صداگذاری و ترکیب صدا: جهانگیر میرشکاری و رضا اردلان

طراح صحنه و لباس: اصغر رحمانی

طراح چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری

بازیگران: حسین یاری؛ ویشکا آسایش؛ منوچهر احمدی؛ محمود استادمحمد؛ ولی شیراندامی؛ جمیله شیخی؛ سحر جعفری جوزانی؛ نرگس هاشم‌پور؛ رامیار رسوخ؛ هاشم روحانی؛ فتح‌الله جعفری جوزانی؛ پژمان بازغی؛ محمدرضا شریفی‌نیا؛ اصغر رحمانی